معنی عقبدار - فرهنگ فارسی معین
معنی عقبدار
عقبدار
قسمتی از واحد نظامی که از عقب قوا حرکت می کند و محافظ عقب است، موخره الجیش
تصویر عقبدار
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با عقبدار
عقبدار
عقبدار
دمدار نیرویی که پشت سپاه را می پاید دنباور قسمتی از واحد نظامی که از عقب عمده قوی حرکت می کند و محافظ عقب است موء خرالجیش
فرهنگ لغت هوشیار
عقبدار
عقبدار
عقب دارنده، در اصطلاح نظامی، قسمتی از واحد نظامی که از عقب عمده قوی حرکت می کند و محافظ عقب است. (فرهنگ فارسی معین). مؤخرهالجیش، دم دار. ساقه
لغت نامه دهخدا
دیبدار
دیبدار
نوعی است از تیره مخروطیان شبیه سرو دارای چوبی چرب و تند بو و برگهای ساده و پهن چوب آن بمصرف دکل کشتی میرسد، درختی است مانند کاج و شیره ای دارد که سابقا بمصرف علاج لقوه میرسید صنوبر هندی شجره الجن
فرهنگ لغت هوشیار
چوبدار
چوبدار
آنکه شغلش خرید و فروش گوسفند است گله دار گوسفند دار، شخصی که در میدانهای بار فروشی دو سر چوب قپان را روی دوش گیرد، (اصطلاحا) قپاندار
فرهنگ لغت هوشیار
حق دار
حق دار
هده دار هوده دار آنکه حق با اوست صاحب حق ذی حق، کسی که چیزی را از راه حق منصرف است مالک حقیقی
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.