- شفا (پسرانه)
- بهبود یافتن از بیماری، تندرستی
معنی شفا - جستجوی لغت در جدول جو
- شفا
- بهبود، درمان
- شفا
- بشازش درمان بهبودی تندرستی، داروی دل بهبود یافتن از بیماری، بهبودی رهایی از مرض، دوا درمان، جمع اشفیه، تندرستی و بهبود از مرض، بهبود پذیر
- شفا
- تندرستی دادن، کسی را از بیماری رهانیدن، تندرست ساختن، بهبود و رهایی از مرض، جمع اشفیه، دوا، دارو، درمان
- شفا
- بقیۀ ماه پیش از آنکه ناپدید شود، کنارۀ چیزی، لبۀ چیزی
- شفا ((ش))
- تندرستی یافتن پس از بیماری، بهبودی، تندرستی، درمان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع شفه، لبان جمع شفه لبها لبان
نمباد باد نمدار
آنچه از نفوذ شعاع مانع نشود، مانند شیشه، جسمی که حاجب دیدار ماورا خود نباشد چون هوا
کارد فروش
شفه ها، لب ها، کناره های دهان از بالا و پایین که روی دندان ها را می پوشاند و جزء اندام سخن گویی است، لوها، جمع واژۀ شفه
ویژگی هر چیز لطیف و نازک که از پشت آن اشیای دیگر نمایان باشد مانند بلور و شیشه
Clear, Translucent, Transparent, Lucid
ясный , полупрозрачный , прозрачный
klar, durchscheinend, transparent
ясний , чіткий , напівпрозорий , прозорий
jasny, przezroczysty
清晰的 , 半透明的 , 透明的
claro, lúcido, translúcido, transparente
chiaro, lucido, traslucido, trasparente
claro, lúcido, translúcido, transparente
clair, lucide, translucide, transparent
helder, duidelijk, doorzichtig, transparant
स्पष्ट , स्पष्ट , पारदर्शी
jelas, tembus pandang, transparan
شفّافٌ , جليٌّ , شفّافٌ
명확한 , 반투명한 , 투명한
ברור , צלול , שקוף
明確な , 明晰な , 半透明な , 透明な
açık, net, saydam, şeffaf
wazi, angavu
ชัดเจน , ชัดเจน , โปร่งใส
স্পষ্ট , পরিষ্কার , স্বচ্ছ
صاف , واضح , شفاف