معنی شفا شفا شِفا تندرستی دادن، کسی را از بیماری رهانیدن، تندرست ساختن، بهبود و رهایی از مرض، جمع اشفیه، دوا، دارو، درمان تندرستی دادن، کسی را از بیماری رهانیدن، تندرست ساختن، بهبود و رهایی از مرض، جمعِ اَشفیه، دوا، دارو، درمان تصویر شفا فرهنگ فارسی عمید