دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع در یکهزارگزی جنوب باختری اسفراین با 540تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و پنبه و بن شن و زیره و میوه و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه آن مالرو است
دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع در یکهزارگزی جنوب باختری اسفراین با 540تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و پنبه و بن شن و زیره و میوه و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه آن مالرو است
دهی از دهستان زاوۀ بخش حومه شهرستان تربت حیدریه. آب از قنات و سکنۀ آنجا 215 تن است. محصول آنجا غلات و پنبه. صنایع دستی زنان کرباس بافی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان زاوۀ بخش حومه شهرستان تربت حیدریه. آب از قنات و سکنۀ آنجا 215 تن است. محصول آنجا غلات و پنبه. صنایع دستی زنان کرباس بافی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
تثنیۀ شفه. دو لب. (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین) (یادداشت مؤلف). هر دو لب، و لام کلمه آن حرف هاء است. (کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به شفه و شفتین شود
تثنیۀ شفه. دو لب. (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین) (یادداشت مؤلف). هر دو لب، و لام کلمه آن حرف هاء است. (کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به شفه و شفتین شود
دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو واقع در 2500گزی شمال باختری ماکو و 3هزارگزی جنوب راه ارابه رو باش کند. هوای آن معتدل و دارای 40 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو واقع در 2500گزی شمال باختری ماکو و 3هزارگزی جنوب راه ارابه رو باش کند. هوای آن معتدل و دارای 40 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی جزو دهستان قزقانچای بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 445 تن. آب آن از چشمه و رود قزقانچای و محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت است و در زمستان به مازندران رفته و مراجعت مینمایند. مزرعۀ کهندان، قزن درآب جزو این ده است. ایل الیکائی و اصانلو در تابستان به حدود این ده می آیند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی جزو دهستان قزقانچای بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 445 تن. آب آن از چشمه و رود قزقانچای و محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت است و در زمستان به مازندران رفته و مراجعت مینمایند. مزرعۀ کهندان، قزن درآب جزو این ده است. ایل الیکائی و اصانلو در تابستان به حدود این ده می آیند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
طنبور شش تار نواختن. (از برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج) ، شش بجول باختن. (ناظم الاطباء). شش بجول باختن را گفته اند که نوعی قمار است و به شش قاب مشهور است. (انجمن آرا) (از آنندراج) (از برهان) : می خورد، شش تا زند، غیبت کند، لوطی بود او مسلمان باشد و من ملحد از بهر خدا. نزاری قهستانی
طنبور شش تار نواختن. (از برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج) ، شش بجول باختن. (ناظم الاطباء). شش بجول باختن را گفته اند که نوعی قمار است و به شش قاب مشهور است. (انجمن آرا) (از آنندراج) (از برهان) : می خورد، شش تا زند، غیبت کند، لوطی بود او مسلمان باشد و من ملحد از بهر خدا. نزاری قهستانی
آن که با مشت می زند و صدمه و آسیب می رساند. (ناظم الاطباء). که سر پنجۀ قوی دارد. که با مجموع انگشتان گره کرده دیگری را زخم زند. که مشت زدن حرفۀ اوست، غلام نازنین که خواجه را مشت زند. (آنندراج). که عمل مشت و مال را بعهده گیرد: غلام آبکش باید و خشت زن بود بندۀ نازنین مشت زن. سعدی. و رجوع به مشت زدن معنی دوم شود. - امثال: مشت زن دیگر است و تیغزن دیگر. (از مجموعۀ امثال چ هند از آنندراج). ، کشتی گیر، چه معمول کشتی گیران است که قبل از کشتی بر دوش و بازوی خود مشت زنی کنند تا بدن سخت و استوار شود. (غیاث) (آنندراج) ، کشتی گیر و پهلوانی که در کشتی گرفتن مشت می زند. (ناظم الاطباء). مشت باز: مشت زنی را حکایت کنند که از دهر مخالف به فغان آمده بود. (گلستان). یکی مشت زن بخت و روزی نداشت نه اسباب شامش مهیا نه چاشت. (بوستان). مهابتی از مشت زن در دل گرفتند. (گلستان). و رجوع به مشت باز شود
آن که با مشت می زند و صدمه و آسیب می رساند. (ناظم الاطباء). که سر پنجۀ قوی دارد. که با مجموع انگشتان گره کرده دیگری را زخم زند. که مشت زدن حرفۀ اوست، غلام نازنین که خواجه را مشت زند. (آنندراج). که عمل مشت و مال را بعهده گیرد: غلام آبکش باید و خشت زن بود بندۀ نازنین مشت زن. سعدی. و رجوع به مشت زدن معنی دوم شود. - امثال: مشت زن دیگر است و تیغزن دیگر. (از مجموعۀ امثال چ هند از آنندراج). ، کشتی گیر، چه معمول کشتی گیران است که قبل از کشتی بر دوش و بازوی خود مشت زنی کنند تا بدن سخت و استوار شود. (غیاث) (آنندراج) ، کشتی گیر و پهلوانی که در کشتی گرفتن مشت می زند. (ناظم الاطباء). مشت باز: مشت زنی را حکایت کنند که از دهر مخالف به فغان آمده بود. (گلستان). یکی مشت زن بخت و روزی نداشت نه اسباب شامش مهیا نه چاشت. (بوستان). مهابتی از مشت زن در دل گرفتند. (گلستان). و رجوع به مشت باز شود
خشت مال. قالب دار. آنکه خشت می سازدبه قالب. (یادداشت بخط مؤلف). کس که خشت می سازد. (از ناظم الاطباء). ملبن. (دهار). لبّان: غلام آبکش باید و خشت زن بود بندۀ نازنین مشت زن. سعدی (گلستان). ، آنکه جنگ کند به خشت و زوبین. (شرفنامۀ منیری). تیرانداز. (ناظم الاطباء). خشت انداز. زوبین انداز
خشت مال. قالب دار. آنکه خشت می سازدبه قالب. (یادداشت بخط مؤلف). کس که خشت می سازد. (از ناظم الاطباء). ملبن. (دهار). لَبّان: غلام آبکش باید و خشت زن بود بندۀ نازنین مشت زن. سعدی (گلستان). ، آنکه جنگ کند به خشت و زوبین. (شرفنامۀ منیری). تیرانداز. (ناظم الاطباء). خشت انداز. زوبین انداز
مارک اورل. شرق شناس و باستانشناس انگلیسی است. وی بسال 1862 میلادی در بوداپست متولد شد ودر سالهای 1888- 1899 میلادی تحقیقات باستانشناسی مفیدی در کاشمر و سرحد افغانستان انجام داد و سپس در سال 1900- 1901 میلادی در ترکستان چین به حفریات پرداخت و در سالهای 1906- 1908 برای تحقیقات باستانشناسی و جغرافیائی مسافرت وسیعی در آسیای مرکزی و مغرب چین کرد و در سالهای 1913- 1916 در آسیای مرکزی و ایران بتحقیق پرداخت و کمی بعد در سالهای 1926- 1928 در ترکستان و چین و بسال 1932 در اطراف تبت بتحقیقات خود ادامه داد و در موضع اخیر بود که از طرف مقامات چین برای ادامۀ تحقیقاتش موانعی بوجود آمد. اشتاین آثاربیشماری بجای گذاشته است که از آن جمله اند: 1- ویرانه های ختن 1903 میلادی 2- ختن باستانی 1912 میلادی و غیره
مارک اورل. شرق شناس و باستانشناس انگلیسی است. وی بسال 1862 میلادی در بوداپست متولد شد ودر سالهای 1888- 1899 میلادی تحقیقات باستانشناسی مفیدی در کاشمر و سرحد افغانستان انجام داد و سپس در سال 1900- 1901 میلادی در ترکستان چین به حفریات پرداخت و در سالهای 1906- 1908 برای تحقیقات باستانشناسی و جغرافیائی مسافرت وسیعی در آسیای مرکزی و مغرب چین کرد و در سالهای 1913- 1916 در آسیای مرکزی و ایران بتحقیق پرداخت و کمی بعد در سالهای 1926- 1928 در ترکستان و چین و بسال 1932 در اطراف تبت بتحقیقات خود ادامه داد و در موضع اخیر بود که از طرف مقامات چین برای ادامۀ تحقیقاتش موانعی بوجود آمد. اشتاین آثاربیشماری بجای گذاشته است که از آن جمله اند: 1- ویرانه های ختن 1903 میلادی 2- ختن باستانی 1912 میلادی و غیره