جدول جو
جدول جو

معنی دشتان

دشتان
دشت اوّل، نخستین پولی که کاسب و پیشه ور در آغاز کار روزانه از خریدار می گیرد، دشت، دخش، دستلاف
تصویری از دشتان
تصویر دشتان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دشتان

دستان

دستان
مخفف داستان و افسانه سرود و نغمه، آواز مکر و حیله و رنگ، کید
دستان
فرهنگ لغت هوشیار

دستان

دستان
محل قرار دادن انگشت در سازهای زهی مضرابی، سرود، نغمه، لحن، حکایت، افسانه
مَکر، حیلِه، فَریب، شَید، دَغَلی، دِلام، گُربِه شانِی، غَدر، تَرفَند، شِکیل، قَلّاشی، نارُو، گول، سَتاوِه، حُقِّه، تُنبُل، تَزویر، کَلَک، ریوْ، نِیرَنگ، اِحتیال، کَید، خُدعِه، اِشکیل، خاتولِه، چارِه، رَوَغان، تَرب، دُویل برای مِثال جوانان پیل افگن شیرگیر / ندانند دستان روباه پیر (سعدی۱ - ۷۵)
دستان
فرهنگ فارسی عمید