جدول جو
جدول جو

معنی خشت زن

خشت زن
خشت کار، کسی که گل به قالب می زند و خشت درست می کند، کسی که کارش آجرچینی و بنا کردن دیوارهای ساختمان با خشت یا آجر است، خشت مال
تصویری از خشت زن
تصویر خشت زن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خشت زن

خشت زن

خشت زن
آنکه خشت سازد خشت ساز، آنکه خشت را بهنگام جنگ پرتاب کند
خشت زن
فرهنگ لغت هوشیار

خشت زن

خشت زن
خشت مال. قالب دار. آنکه خشت می سازدبه قالب. (یادداشت بخط مؤلف). کس که خشت می سازد. (از ناظم الاطباء). ملبن. (دهار). لَبّان:
غلام آبکش باید و خشت زن
بود بندۀ نازنین مشت زن.
سعدی (گلستان).
، آنکه جنگ کند به خشت و زوبین. (شرفنامۀ منیری). تیرانداز. (ناظم الاطباء). خشت انداز. زوبین انداز
لغت نامه دهخدا

مشت زن

مشت زن
آنکه با مشت زند: غلام آبکش باید و خشت زن بود بنده نازنین مشت زن. (گلستان)، قوی پرزور، بوکس باز بکسور
فرهنگ لغت هوشیار

مشت زن

مشت زن
کسی که ورزش بوکس می کند، بوکسور، کسی که با مشت می زند، زورآزما
مشت زن
فرهنگ فارسی عمید

خشت زنی

خشت زنی
عمل خشت زن:
خشت زنی پیشۀ پیران بود
بارکشی کار اسیران بود.
نظامی
لغت نامه دهخدا

خشت زر

خشت زر
خشتی که از طلا ساخته شده است. کنایت از آفتاب است. (از انجمن آرای ناصری) (از برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا