جدول جو
جدول جو

معنی سیابنه - جستجوی لغت در جدول جو

سیابنه
زمینی که هنگام بارش برف، بر آن برف نمانده و سطح زمین پیدا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیامند
تصویر سیامند
(پسرانه)
نام کوهی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیمینه
تصویر سیمینه
(دخترانه)
سیمین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیچغنه
تصویر سیچغنه
قرقی، پرنده ای شکاری و زردچشم، کوچکتر از باز، رنگش خاکستری تیره، زیر سینه و شکمش سفید با لکه های حنایی، بسیار چالاک و تیزپر که شکارش گنجشک، سار، کبوتر و سایر پرندگان کوچک است، بازک، باشه، قوش، باشق، واشه، بازکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یابنده
تصویر یابنده
پیدا کننده، یابنده، آشکار کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیلانه
تصویر سیلانه
عنّاب، میوه ای بزرگ تر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد، شیلان، چیلان، جیلان، سنجد گرگان، تبرخون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رهابنه
تصویر رهابنه
کسانی که در خوف از خدا مبالغه کنند، کسانی که بسیار بترسند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسیازنه
تصویر آسیازنه
آلت فولادی با دستۀ چوبی شبیه تیشه که با آن سنگ آسیا را دندانه دار و تیز می کنند، آسیاآژن، آژینه، آس افزون
فرهنگ فارسی عمید
(سَ بی یَ)
از فرق اهل کلام شیعه. اصحاب عبدالرحمن بن سیابه از اصحاب امام جعفر صادق (ع) که در باب صفات ایزدی میگفتند که هرچه امام جعفرصادق (ع) در این باب گوید همان صحیح است و قولی دیگر را در این خصوص صواب نمی دانستند. (از مقالات اشعری ص 36 و کشی ص 247و رجال استرآبادی ص 192 از خاندان نوبختی ص 258)
لغت نامه دهخدا
(زَ نَ / نِ)
ابزار آجیدن سنگ آسیا. آژینه. منقار. میقعه. مکوس. برطیل. آس افزون
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
سنگ فسان
لغت نامه دهخدا
(خَ زَ نَ / نِ)
خواهر زن. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). در حاشیۀ برهان قاطع آمده است: لهجه ای در خواهر زن از: خیا (خو، خواهر) + زنه (زن)
لغت نامه دهخدا
(اَسْ نَ)
اندوهگین (زن). ج، اسیانات
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
در تداول عوام گاهی بجای ساینده آید. رجوع به ساینده شود
لغت نامه دهخدا
(سَ بَ)
اسم خمر است. (فهرست مخزن الادویه). خمر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سابنده
تصویر سابنده
آنکه چیزی را میساید و نرم میکند طحان
فرهنگ لغت هوشیار
مزابنه در فارسی دید خری خرید چکی (گویش هراتی) خریدن و فروختن چیزی بچیزی بتخمین (بی آنکه وزن یا شماره آنها معلوم باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیابه
تصویر سیابه
یک خرما غوره، می
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به سیم نقره یی ساخته از سیم. یا سیمین صولجان. هلال ماه نو. یا سیمین قواره. ماه قمر، سفید روشن، خوب ظریف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغابنه
تصویر مغابنه
مغابنه در فارسی: زیان زیان در داد و ستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطابنه
تصویر مطابنه
جور در آمدن برابر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یابنده
تصویر یابنده
پیدا کننده، واجد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درابنه
تصویر درابنه
جمع دربان، پارسی تازی گشته دربان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیاژنه
تصویر دیاژنه
فرانسوی میانزادی زبانزد زمین شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهابنه
تصویر رهابنه
جمع راهب، هیرسایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیدانه
تصویر سیدانه
گرگ گله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاسیه
تصویر سیاسیه
مونث سیاسی شهرمداریک ساستاریک وینارتاریک مونث سیاسی روابط سیاسیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیازنه
تصویر آسیازنه
((زَ نِ))
آزینه، آلتی فولادی شبیه به تیشه که با آن سنگ آسیا را دندانه دار و تیز می کردند، آژینه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیمینه
تصویر سیمینه
((نَ یا نِ))
نقره ای، سفید، روشن، خوب، ظریف، سیمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزابنه
تصویر مزابنه
((مُ بِ نِ یا بَ نَ))
خرید و فروش چیزی به چیزی با تخمین (بدون وزن کردن یا شمردن)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یابنده
تصویر یابنده
((بَ د))
دریابنده، درک کننده، پیدا کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یابنده
تصویر یابنده
کاشف
فرهنگ واژه فارسی سره
سایه، گوشت بز
فرهنگ گویش مازندرانی
سیاه دانه دانه های سیاه رنگ و معطر، سیاه زخم
فرهنگ گویش مازندرانی
منطقه ای بین راه مالروی بالا جاده و درازنو
فرهنگ گویش مازندرانی