جدول جو
جدول جو

معنی سَائِح - جستجوی لغت در جدول جو

سَائِح
گردشگر، توریست، مسافر تعطیلاتی
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بی پرده، صادقانه
دیکشنری عربی به فارسی
گسترده، گرسنه
دیکشنری عربی به فارسی
استبدادی، ناعادلانه
دیکشنری عربی به فارسی
زخم زننده، آزاردهنده
دیکشنری عربی به فارسی
موانع، مانع
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتار، در حال بازگشت، محبوس
دیکشنری عربی به فارسی
بازتابی، صادقانه، زنگ دار، بلند
دیکشنری عربی به فارسی
رهبر، پیشگام، ستوان
دیکشنری عربی به فارسی
سرگشته، گمشده، سرگردان
دیکشنری عربی به فارسی
پروازان، پرنده
دیکشنری عربی به فارسی
آرزو کننده، مشتاق
دیکشنری عربی به فارسی
بیدار، مراقب
دیکشنری عربی به فارسی
ساکن، مقیم، ایستا
دیکشنری عربی به فارسی
سرفه کننده، سرفه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
سرگردان، گمشده
دیکشنری عربی به فارسی
عالی، شگفت انگیز، جالب، شکوهمند
دیکشنری عربی به فارسی
پرسشگر، مایع
دیکشنری عربی به فارسی
راننده تاکسی، راننده، راننده خودرو
دیکشنری عربی به فارسی
دلّال، خوش طعم
دیکشنری عربی به فارسی
رایج، غالب
دیکشنری عربی به فارسی
شناگر، شنا کردن
دیکشنری عربی به فارسی
فروشنده
دیکشنری عربی به فارسی
بی روح، بدبخت، غمگین، فقیر
دیکشنری عربی به فارسی
متحیّر، گیج شده، پریشان
دیکشنری عربی به فارسی
ناامید، بیهوده
دیکشنری عربی به فارسی
آشفته، یک گدا
دیکشنری عربی به فارسی
دائن، طلبکار
دیکشنری عربی به فارسی
پایدار، دائمی، بی وقفه، دیکتاتور، همیشگی
دیکشنری عربی به فارسی
وزوز، پشتکار
دیکشنری عربی به فارسی
خیانت شده، خائن، بی وفا، خیانتکارانه، خیانت آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
نگران، ترسیده، ترسان
دیکشنری عربی به فارسی
اختلاس گر، دزد، دزدانه
دیکشنری عربی به فارسی