سزاوار. درخور. لایق. سزا: و بلطف بی علت ذات او را (انسان را) سزامند سریر خلافت و شایستۀخلعت رسالت کرد. (ترجمه صیدنه ابوریحان بیرونی). به بسدین لب خود بوسه داد فرق ترا که تاج و افسر شاهانه را سزامندی. سوزنی. ز دوران سپهر خوبی و نیکی نماینده بهر خوبی سزامندم بهر نیکی سزاوارم. سوزنی
سزاوار. درخور. لایق. سزا: و بلطف بی علت ذات او را (انسان را) سزامند سریر خلافت و شایستۀخلعت رسالت کرد. (ترجمه صیدنه ابوریحان بیرونی). به بسدین لب خود بوسه داد فرق ترا که تاج و افسر شاهانه را سزامندی. سوزنی. ز دوران سپهر خوبی و نیکی نماینده بهر خوبی سزامندم بهر نیکی سزاوارم. سوزنی
سمندر، جانوری با دم بلند و دست و پای کوتاه شبیه مارمولک که در آب و خشکی زندگی می کند و در مکان های تاریک و مرطوب به سر می برد، جانوری افسانه ای که درون آتش زندگی می کند، اسمندر، سمندور
سَمَندَر، جانوری با دم بلند و دست و پای کوتاه شبیه مارمولک که در آب و خشکی زندگی می کند و در مکان های تاریک و مرطوب به سر می برد، جانوری افسانه ای که درون آتش زندگی می کند، اسمَندَر، سَمَندور
ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند رواق، صفّه، ستافند، ستاویز، ستاوین، خیری، برای مثال جهان جای بقا نیست به آسانی بگذار / به ایوآنچه بری رنج و به کاخ و به ستاوند (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۳)
اِیوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند رِواق، صُفَّه، سِتافَند، سَتاویز، سَتاوین، خِیری، برای مِثال جهان جای بقا نیست به آسانی بگذار / به ایوآنچه بری رنج و به کاخ و به ستاوند (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۳)
ساخته. (شرفنامۀ منیری). ساخته و آراسته. (غیاث). چیزی آراسته و بانظام. (جهانگیری) (ناظم الاطباء). ساخته و آماده. (آنندراج). آراسته و منظم. (سروری) (شعوری). چیزی ساخته و آراسته و بانظام باشد اعم از توشه و زاد و راحله و ساختگی و آنچه در سفر بکار است. (برهان). مرتب و منظم. (ناظم الاطباء). بسامان: یکی سعید و یکی شقی یکی سازمند و یکی ناساز. (تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 3 ص 174 س 13). سازمند از تو گشت کار همه ای همه وآفریدگار همه. نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 2). به فصلی چنین فرخ و سازمند به بستان شدم زیر سرو بلند. نظامی. ، سازگار. (غیاث از شرح اسکندرنامۀ خان آرزو) (آنندراج) ، لایق و سزاوار. (ناظم الاطباء). رجوع به ساز و ساخته شود
ساخته. (شرفنامۀ منیری). ساخته و آراسته. (غیاث). چیزی آراسته و بانظام. (جهانگیری) (ناظم الاطباء). ساخته و آماده. (آنندراج). آراسته و منظم. (سروری) (شعوری). چیزی ساخته و آراسته و بانظام باشد اعم از توشه و زاد و راحله و ساختگی و آنچه در سفر بکار است. (برهان). مرتب و منظم. (ناظم الاطباء). بسامان: یکی سعید و یکی شقی یکی سازمند و یکی ناساز. (تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 3 ص 174 س 13). سازمند از تو گشت کار همه ای همه وآفریدگار همه. نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 2). به فصلی چنین فرخ و سازمند به بستان شدم زیر سرو بلند. نظامی. ، سازگار. (غیاث از شرح اسکندرنامۀ خان آرزو) (آنندراج) ، لایق و سزاوار. (ناظم الاطباء). رجوع به ساز و ساخته شود
از سالامندرا یونانی آذرشین از جانوران جانوری از رده ذوحیاتین دمدار که خود تیره خاصی را به وجود آورده است. این جانور دارای قدی متوسط (حد اکثر 25 سانتی متر) و پوستی تیره رنگ با لکه های زرد تند میباشد. محل زندگی سمندر در اماکن نمناک تاریک و غارها و تغذیه وی از حشرات و کرمهاست. بدنش نسبتا فربه است و بدنی استوانه یی شکل ختم میشود. حیوانی است بی آزار ولی ماده ای لزج از پوست وی ترشح میشود که سوزاننده است سالامندرا سالا ماندر. توضیح گفته اند وی در آتش نمیسوزد و آن اغراق آمیز است
از سالامندرا یونانی آذرشین از جانوران جانوری از رده ذوحیاتین دمدار که خود تیره خاصی را به وجود آورده است. این جانور دارای قدی متوسط (حد اکثر 25 سانتی متر) و پوستی تیره رنگ با لکه های زرد تند میباشد. محل زندگی سمندر در اماکن نمناک تاریک و غارها و تغذیه وی از حشرات و کرمهاست. بدنش نسبتا فربه است و بدنی استوانه یی شکل ختم میشود. حیوانی است بی آزار ولی ماده ای لزج از پوست وی ترشح میشود که سوزاننده است سالامندرا سالا ماندر. توضیح گفته اند وی در آتش نمیسوزد و آن اغراق آمیز است
جانوری از رده ذوحیاتین دمدار که خود تیره خاصی را به وجود آورده است. این جانور دارای قدی متوسط (حد اکثر 25 سانتی متر) و پوستی تیره رنگ با لکه های زرد تند میباشد. محل زندگی سمندر در اماکن نمناک تاریک و غارها و تغذیه وی از حشرات و کرمهاست. بدنش نسبتا فربه است و بدنی استوانه یی شکل ختم میشود. حیوانی است بی آزار ولی ماده ای لزج از پوست وی ترشح میشود که سوزاننده است سالامندرا سالا ماندر. توضیح گفته اند وی در آتش نمیسوزد و آن اغراق آمیز است
جانوری از رده ذوحیاتین دمدار که خود تیره خاصی را به وجود آورده است. این جانور دارای قدی متوسط (حد اکثر 25 سانتی متر) و پوستی تیره رنگ با لکه های زرد تند میباشد. محل زندگی سمندر در اماکن نمناک تاریک و غارها و تغذیه وی از حشرات و کرمهاست. بدنش نسبتا فربه است و بدنی استوانه یی شکل ختم میشود. حیوانی است بی آزار ولی ماده ای لزج از پوست وی ترشح میشود که سوزاننده است سالامندرا سالا ماندر. توضیح گفته اند وی در آتش نمیسوزد و آن اغراق آمیز است