- سروناز (دخترانه)
- زن زیبا، درخت سروتاز، درختی بلند و زینتی، معشوق خوش قد و قامت
معنی سروناز - جستجوی لغت در جدول جو
- سروناز ((سَ رْ))
- سرو، درختی است مخروطی شکل که در نواحی کوهستانی شمالی ایران می روید. سرو آزاد، سرو سهی، زادسرو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی از سرو که مخروطی شکل و زیبا است و برای زینت در باغ ها و خانه ها کاشته می شود، سرو نورسته و خوش نما، سرو شیرازی، سرو کاشی
آنچه که سر آن گشاده باشد سرباز
آواز، روزسخت، روزآسان روز نرم از واژه های دو پهلویست (از لغات اضداد)
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نوازش شده اهورا، دارنده سخن سزاوار مرکب از ارنه (سزاوار) + واز (واژه)، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو دختر جمشید پادشاه پیشدادی
مسکن، آغل
اوایل، منشاء
نزولی
مقامات
پارسی تازی گشته شهرستان گرون نزدیک به بندر هرمزگان
مطرب، تردست
پر نخوت پر فیریدگی پر بطر پر غمزه
مقدمه، شروع چیزی
مقنعه ای که زنان بر سر اندازند و بمعنی قطع کننده و جدا کننده سر هم میباشد
با آبرو، با عزت، سربلند، بلند مرتبه
مشهور، معروف
محل شاخ در سر جانوران
داد و ستد، معامله
پارسی ترکی سربنده سر دسته بردگان همکوی رئیس وثاقیان وثاقباشی
سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند. یا سرنا را از ته باد کردن، کار وارونه کردن
سرافراز، سربلند، مفتخر
جای شاخ در سر حیوان شاخ دار
کناره یا قالیچه ای که بالای اتاق بر سر فرش های دیگر پهن کنند،
پارچه ای که زنان روی سر خود می اندازند،
چوب بلند و ستبر که روی دیوار اتاق یا پیش ایوان بخوابانند و سر چوب های سقف را روی آن بگذارند،
کنایه از بی باک، بی پروا، دلیر، کنایه از از سرگذشته، از جان گذشته، کنایه از آنکه در راه معشوق سر بدهد،برای مثال سرانداز در عاشقی صادق است / که بدزهره بر خویشتن عاشق است (سعدی۱ - ۱۱۳)
پارچه ای که زنان روی سر خود می اندازند،
چوب بلند و ستبر که روی دیوار اتاق یا پیش ایوان بخوابانند و سر چوب های سقف را روی آن بگذارند،
کنایه از بی باک، بی پروا، دلیر، کنایه از از سرگذشته، از جان گذشته، کنایه از آنکه در راه معشوق سر بدهد،
دیباچه، مقدمه، هرچه که با آن چیزی شروع شود
معروف، مشهور، کسی که بیشتر مردم او را بشناسند