معنی سروناز
- سروناز(دخترانه)
- زن زیبا، درخت سروتاز، درختی بلند و زینتی، معشوق خوش قد و قامت
واژههای مرتبط با سروناز
سروناز
- سروناز
- آورث
سروناز
- سروناز
- سرو، درختی است مخروطی شکل که در نواحی کوهستانی شمالی ایران می روید. سرو آزاد، سرو سهی، زادسرو
سرو ناز
- سرو ناز
- نوعی از سرو که مخروطی شکل و زیبا است و برای زینت در باغ ها و خانه ها کاشته می شود، سرو نورسته و خوش نما، سرو شیرازی، سرو کاشی
سرو ناز
- سرو ناز
- سرو نورسته را گویند، چه ناز بمعنی نورسته هم آمده است. (برهان) ، سروی را نیز گویند که شاخهای آن به هر طرف مایل باشد، برخلاف سرو آزاد. (برهان) (آنندراج). این جور در باغها کاشته میشود و به نام سرو کاشی یا سرو شیرازی خوانده میشود. (جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 250). رجوع به سرو شود، نام نوایی است از موسیقی. (برهان)
سرواز
- سرواز
- آنچه که سر آن گشاده باشد سرباز
خرمناز
- خرمناز
- زیبا و با طراوت
پریناز
- پریناز
- دارای ناز و کرشمه ای چون پری
سحرناز
- سحرناز
- مرکب از سحر (زمان قبل از سپیده دم) + ناز (زیبا)
سروشان
- سروشان
- نام جد بایزید بسطامی
