جدول جو
جدول جو

معنی سرزدای - جستجوی لغت در جدول جو

سرزدای
تیغ یا خنجر برّان
تصویری از سرزدای
تصویر سرزدای
فرهنگ فارسی عمید
سرزدای
(نَ مَ زَ دَ / دِ)
کنایه از چیز بران چون خنجر و تیغ. (آنندراج) (بهار عجم) :
تیغ زبان عارفان رنگ گرفت و همچنان
عشق تو جلوه میدهد خنجر سرزدای را.
بابافغانی (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگرای
تصویر سرگرای
سرگراینده، سر پیچی کننده، سرکش، نافرمان، بی قرار، بی آرام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرزدار
تصویر مرزدار
مامور نظامی که برای نگهبانی و مراقبت در سرحد مملکت گماشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرزداری
تصویر مرزداری
نگهبانی از مرز، اداره ای که به کارهای مرزداران رسیدگی می کند، ادارۀ گارد سرحدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرزدار
تصویر گرزدار
آنکه گرز در دست دارد، دارندۀ گرز، گرزبان، کنایه از شجاع، دلیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرادار
تصویر سرادار
نگهبان سرا، دربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرزدان
تصویر حرزدان
کیسۀ توشه،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرداری
تصویر سرداری
سپهسالاری، فرماندهی سپاه، کنایه از ریاست ایل و طایفه
نوعی یقه، نوعی لباس مردانۀ بلند که پشت آن چین دار بود و روی لباس های دیگر می پوشیدند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
پارچه یا چیز دیگر که پرز داشته باشد، پرزگن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ زَ دَ / دِ)
پریشانی:
مرا ز سرزدگی کز فلک شوم در دل
بجز مدیح ملک فکرتی نماند صواب.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
شغل و عمل مرز دار، اداره ایست که بامور مرزداران رسیدگی کند گارد سرحدی
فرهنگ لغت هوشیار
دارنده گرز: بمنزل رسید آن سپاه گران همه گرزداران و جوشن وران، شجاع دلیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرزدار
تصویر مرزدار
کسی که مامور نگاهداری سرحدهای کشور است مامور سرحدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمزدای
تصویر غمزدای
آنکه یا آنچه غم را ببرد زداینده اندوه، روز هشتم از ماههای ملکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرزدگی
تصویر سرزدگی
پریشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراداری
تصویر سراداری
عمل و شغل سرایدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگرای
تصویر سرگرای
نافرمان عاصی سرکش، بیقراری بی آرامی، قصد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربدار
تصویر سربدار
آماده جهت بالا رفتن بالای دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرحدات
تصویر سرحدات
از ساخته های فارسی گویان مرزها جمع (غلط) سرحد سرحدها ثغور: (عمده ترین ارکان دولت و قاطبه امرا درگاه معلی و سرحدات ولایات ممالک محروسه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرادار
تصویر سرادار
خدمتکار بیمارستان، خادم منازل و موسسات، سرایدار
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی لباس بلند مردانه که پشتش چین داشته روی لباس های دیگر می پوشیدند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرداری
تصویر سرداری
سالاری، مهتری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگرای
تصویر سرگرای
((~. گَ))
بی قرار، نافرمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرحدات
تصویر سرحدات
مرزها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
Fluffy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
Effervescence, Liveliness, Peppiness, Perkiness, Spiritedness, Vivaciousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
пушистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
шипучесть , живость , бодрость , жизнерадостность , оживлённость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
flauschig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
Sprudeln, Lebendigkeit, Lebhaftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
пухнастий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
шипучість , життєвість , жвавість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
puszysty
دیکشنری فارسی به لهستانی