سرگرای سرگرای آنکه سرش بگردد. (آنندراج) ، مجازاً سرکوب کننده. نابودکننده. آنچه قصد کوفتن یا انداختن سر کند: چو من گرزۀ سرگرای آورم سرانشان همه زیر پای آورم. فردوسی. رجوع به گرای شود لغت نامه دهخدا
سرگرمی سرگرمی سر گرم بودن، آنچه موجب مشغولیت و تفریح باشد از قبیل انواع بازی قصه گویی شعبده بازی و غیره فرهنگ لغت هوشیار