- سردنفس (سَ نَ فَ)
آنکه دم گیرا نداشته باشد. (آنندراج) :
سردنفس بود سگ گرم کین
روبه از آن دوخت مگر پوستین.
نظامی.
در گلستان تو هر سردنفس محرم نیست
گوش بر زمزمۀ مرغ کباب است ترا.
صائب
سردنفس بود سگ گرم کین
روبه از آن دوخت مگر پوستین.
نظامی.
در گلستان تو هر سردنفس محرم نیست
گوش بر زمزمۀ مرغ کباب است ترا.
صائب
