معنی سردنفس سردنفس (سَ نَ فَ) آنکه دم گیرا نداشته باشد. (آنندراج) : سردنفس بود سگ گرم کین روبه از آن دوخت مگر پوستین. نظامی. در گلستان تو هر سردنفس محرم نیست گوش بر زمزمۀ مرغ کباب است ترا. صائب لغت نامه دهخدا