جدول جو
جدول جو

معنی سراگوش - جستجوی لغت در جدول جو

سراگوش
پارچه ای که زنان با آن سر و گیسوهای خود را بپوشانند، بافته ای از مروارید با دنبالۀ پارچه ای دراز که بر روی سر قرار می گرفته و گیس ها را می پوشانید، روسری، گیسو پوش
تصویری از سراگوش
تصویر سراگوش
فرهنگ فارسی عمید
سراگوش
(سَ)
سرآغوش. سرآغوج. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). بمعنی سراغوش. (برهان). سرآغوش و سرآغوج. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سراگوش
کیسه ای دراز که زنان گیسوی خود را در آن نهند گیسو پوش
تصویری از سراگوش
تصویر سراگوش
فرهنگ لغت هوشیار
سراگوش
((سَ))
روسری، چارقد، بافته ای از مروارید که در قدیم بر سر می گذاشتند و دنباله آن پارچه درازی بوده که گیسو را می پوشاند، سراغوش
تصویری از سراگوش
تصویر سراگوش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیرانوش
تصویر سیرانوش
(دخترانه)
نام دیگر شیرین همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیاووش
تصویر سیاووش
(پسرانه)
سیاوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برانوش
تصویر برانوش
(پسرانه)
مهندس رومی که پل شوشتر را در زمان شاپور ساسانی، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار رومی در زمان شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سه گوش
تصویر سه گوش
مثلث شکل، سه کنج، در ریاضیات مثلث
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بناگوش
تصویر بناگوش
بن گوش، بیخ گوش، پشت گوش، گوشت کنار گوش گوسفند که مصرف خوراکی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراگون
تصویر سراگون
سرنگون، سربه پایین، سربه زیر، سرازیر، واژگون، وارو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستاگوی
تصویر ستاگوی
ثناگو، ثناخوان، ستایش کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراغوش
تصویر سراغوش
پارچه ای که زنان با آن سر و گیسوهای خود را بپوشانند، بافته ای از مروارید با دنبالۀ پارچه ای دراز که بر روی سر قرار می گرفته و گیس ها را می پوشانید، روسری، گیسو پوش، برای مثال ای نهان داشتگان موی ز سر بگشایید / وز سر موی سرآغوش بزر بگشایید (خاقانی - ۱۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراروی
تصویر سراروی
قیفال، رگی در بازو که در قدیم از آن خون می گرفتند، رگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگوشی
تصویر سرگوشی
سخن گفتن به صورت آهسته، درگوشی
سرگوشی کردن: آهسته و بیخ گوش با کسی سخن گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراموش
تصویر فراموش
آنچه از خاطر شخص محو شده، از یاد رفته، دچار فراموشی
فراموش شدن: از یاد رفتن
فراموش کردن: از یاد بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرنگون
تصویر سرنگون
سربه پایین، سربه زیر، سرازیر، واژگون، وارو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زردگوش
تصویر زردگوش
منافق و مفسد، برای مثال زردگوشان به گوشه ها مردند / سر به آب سیه فرو بردند (نظامی۴ - ۶۰۲)، بیکاره، ترسناک، پشیمان
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
سرنگون باشد که سرازیر است. (برهان). سرنگون. (رشیدی) (آنندراج) :
سر به فلک برکشید بی خردی
مردمی وسروری سراگون شد.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرنگون
تصویر سرنگون
سر به پایین واژگون نگونسر نگونسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراپوش
تصویر فراپوش
از هوش رفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراموش
تصویر فراموش
از خاطر بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه گوش
تصویر سه گوش
مثلث، سه کنج
فرهنگ لغت هوشیار
پستانداری است علفخوار جزو راسته جوندگان باندام گربه دارای گوشهای دراز و لبهای شکافدار. دستهای وی از پاها کوتاهتر است و بسیار تند میرود و آن دارای اقسامی است ارنب
فرهنگ لغت هوشیار
رگی است که چون آنرا بگشایند خون از سر و روی انسان کشیده شود قیفال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراغوج
تصویر سراغوج
کیسه ای دراز که زنان گیسوی خود را در آن نهند گیسو پوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردگوی
تصویر سردگوی
کند طبع بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستاگوی
تصویر ستاگوی
ثنا گوینده، ستایشگوی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره مرکبان که پایاست و ارتفاعش از 50 سانتیمتر تا یک متر متغیر است. برگهایش متناوب و پهنکش دارای بریدگیهای بسیار میباشد و گلهایش زردرنگ است و در آخر تابستان پدید شوند افسنتین کشوث رومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بناگوش
تصویر بناگوش
پشت گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراگون
تصویر سراگون
سرنگون سرازیر
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی بازشکاری سیاباز (قراسنقر) قراسنقر را گویند که عبارت از سنقر سیاه رنگ با نوک خمیده قوی و پنجه های یا قدرت است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراغوش
تصویر سراغوش
((سَ))
روسری، چارقد، بافته ای از مروارید که در قدیم بر سر می گذاشتند و دنباله آن پارچه درازی بوده که گیسو را می پوشاند، سراگوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرنگون
تصویر سرنگون
ساقط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سه گوش
تصویر سه گوش
مثلث
فرهنگ واژه فارسی سره
سیاه گوش نوعی گربه ی وحشی درشت جثه
فرهنگ گویش مازندرانی