جدول جو
جدول جو

معنی سراگون

سراگون
سرنگون، سربه پایین، سربه زیر، سرازیر، واژگون، وارو
تصویری از سراگون
تصویر سراگون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سراگون

سراگون

سراگون
سرنگون باشد که سرازیر است. (برهان). سرنگون. (رشیدی) (آنندراج) :
سر به فلک برکشید بی خردی
مردمی وسروری سراگون شد.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

سراگوش

سراگوش
کیسه ای دراز که زنان گیسوی خود را در آن نهند گیسو پوش
سراگوش
فرهنگ لغت هوشیار

سراگوش

سراگوش
روسری، چارقد، بافته ای از مروارید که در قدیم بر سر می گذاشتند و دنباله آن پارچه درازی بوده که گیسو را می پوشاند، سراغوش
سراگوش
فرهنگ فارسی معین

سراگوش

سراگوش
پارچه ای که زنان با آن سر و گیسوهای خود را بپوشانند، بافته ای از مروارید با دنبالۀ پارچه ای دراز که بر روی سر قرار می گرفته و گیس ها را می پوشانید، روسری، گیسو پوش
سراگوش
فرهنگ فارسی عمید