- ستغفار
- استغفار
معنی ستغفار - جستجوی لغت در جدول جو
- ستغفار
- استغفار، طلب مغفرت کردن، آمرزش خواستن، توبه کردن، «استغفراللّه» گفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توبه کردن
آمرزش خواهی، آمرزش
طلب مغفرت کردن، آمرزش خواستن، توبه کردن، «استغفراللّه» گفتن
رمیدگی، رمیدن، رماندن، بسیجیدن
کندن خواستن
آمرزش بخشیدن گناه آمرزیدن، آمرزش
متعدی و ظالم، جائر
کسی که استغفار می کند، آمرزش خواهنده
آمرزیدن، گناه بنده را خداوند بخشیدن، آمرزش
کسی که کارش ستم کردن است، ستم کننده، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
آمرزش خواهنده
متعدی، ظلم کننده
جمع غفر، بز کوهی ها
استوار
دهانه تیر که چله کمان را در آن بند کنند، سوراخ سوزن
استوار، محکم، پایدار، پابرجا، سخت
راست و درست، امین، مورد اعتماد
در امور نظامی درجه داری که دارای درجه ای بالاتر از گروهبان یکم و پایین تر از ستوان سوم است
راست و درست، امین، مورد اعتماد
در امور نظامی درجه داری که دارای درجه ای بالاتر از گروهبان یکم و پایین تر از ستوان سوم است
بن چوبۀ تیر که در چلۀ کمان گذاشته می شود، برای مثال تا به سوفار در زمین شد غرق / پیش تیری چنآنچه درع و چه درق (نظامی۴ - ۵۷۲) نظر کن چو سوفار داری به شست / نه آنگه که پرتاب کردی ز دست (سعدی۱ - ۴۶)
سوراخ به ویژه سوراخ سوزن
کاسه و کوزۀ گلی، ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد
سوراخ به ویژه سوراخ سوزن
کاسه و کوزۀ گلی، ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد
ظرف گلی، کاسه، کوزه
سوراخ سوراخ شدن، بخش انتهایی تیر که در چله کمان گذاشته می شود
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پوشاننده، از نامهای خداوند، نام یکی از رهبران دوره انقلاب مشروطیت که به سردار ملی ملقب گردید
بسیار پوشنده، یکی از صفات باریتعالی
طرف سفالی بزرگی که در آن ماست می ریزند
سفر کردن
ستر، پرده، پوشش
سه تار
ستاره، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود، کوکب، نجم، جرم، نجمه، استاره، تارا، اختر، نیّر، کوکبه
سه تار
ستاره، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود، کوکب، نجم، جرم، نجمه، استاره، تارا، اختر، نیّر، کوکبه
ظرف سفالی بزرگ که در آن ماست می ریزند، ظرفی که آرد گندم یا جو را در آن خمیر کنند، لاوک، کنایه از آذوغه
ممرز، درختی جنگلی که از چوب آن در صنعت و از میوۀ آن برای تهیۀ روغن استفاده می شود، تغر، مرز، جلم
ممرز، درختی جنگلی که از چوب آن در صنعت و از میوۀ آن برای تهیۀ روغن استفاده می شود، تغر، مرز، جلم
بسیار آمرزنده، آمرزگار، آمرزنده و پوشانندۀ گناه، از صفات خدای تعالی
نیک آمرزگار، آمرزنده و پوشنده گناه، آمرزنده گناهان، از صفات خدایتعالی