- ستانده
- گرفته ستده
معنی ستانده - جستجوی لغت در جدول جو
- ستانده
- گرفته شده، گرفته
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استاندارد
گرفته ستده
گیرنده
بدست آوردن، تحصیل کردن
صفه بلند که سقف آنرا بستونها افراشته باشند، بالا خانه ای که پیش آن ایوان گشاده باشد
ستیزنده، جنگجو، عربده جو
تراشیده (موی و غیره)، پاک کننده زداینده، محو کننده زایل کننده
ستایش کننده، مدح کننده
باز گرفتن چیزی از کسی، گرفتن
کسی که چیزی از دیگری بستاند، گیرنده
تراشنده، زداینده، پاک کننده، محو کننده
آستانه
آستان، درگاه، درگه، برای مثال گر از سوختن رست خواهی همی شو / به آموختن سر بنه بر ستانه (ناصرخسرو - ۴۲)
مدعی علیه
ستاندن
قایم بر پای مانده، ساکن بی حرکت راکد، خادم خدمتکار پرستنده، کاسد و از رونق افتاده، در تداول هندیان چوبی که خیمه و مانند آنرا بر آن نصب میکنند ستون خیمه عمود
متعصب
مبارز
سکو، صفه
تولیدگر
آستان، حضرت، جناب
انتقال داده، اتصال داده شده، الحاق شده
نجات داده شده خلاص کرده
آنکه چیزی را میساید و نرم میکند طحان
آنکه چیزی میسازد صانع عامل، آماده کننده تهیه کننده، بنا بانی عمارت کننده، پدید آورنده امری تازه اختراع کننده مخترع مبدع موجد، جاعل، سازگار سازوار، نوازش کننده دلگرم کننده، بخشنده، علاج کننده موثر مفید (دارو)، ساز زننده نوازنده، کسی که آهنگ موسیقی سازد مصنف موسیقی
آنکه چیزی را میساید و نرم میکند طحان