معنی ستانه ستانه آستان، درگاه، درگه، برای مثال گر از سوختن رست خواهی همی شو / به آموختن سر بنه بر ستانه (ناصرخسرو - ۴۲) آستان، درگاه، درگه، برای مِثال گر از سوختن رست خواهی همی شو / به آموختن سر بنه بر ستانه (ناصرخسرو - ۴۲) تصویر ستانه فرهنگ فارسی عمید