جدول جو
جدول جو

معنی ساعوره - جستجوی لغت در جدول جو

ساعوره
آتش افروخته
تصویری از ساعوره
تصویر ساعوره
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سابوره
تصویر سابوره
پشت پائی، مخنث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناعوره
تصویر ناعوره
ناعوره در فارسی دولاب چرخ آبکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابوره
تصویر سابوره
هیز، مخنث، پشت پایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساعور
تصویر ساعور
تنور آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساعور
تصویر ساعور
آتش، تنور، پزشکی که در بیمارستان بر پرشکان دیگر ریاست دارد، رئیس بیمارستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالومه
تصویر سالومه
(دخترانه)
صلح، آرامش، صفا، دوستی، نام خواهر مریم عذرا و خاله حضرت عیسی (ع) همچنین نام ملکه یهود و دختر هرود فلیپ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از استوره
تصویر استوره
اسطوره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اسطوره
تصویر اسطوره
قصه وحکایت
فرهنگ لغت هوشیار
(ماده نر) نوبر نو باوه زود رس اول هر چیز، میوه نورس نوبر، جمع باکورات بواکیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسطوره
تصویر اسطوره
افسانه، داستان، استوره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سالواره
تصویر سالواره
آنیته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سازواره
تصویر سازواره
آنابولیسم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساکوته
تصویر ساکوته
بسیار خاموش زن، مرگ ناگهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سارونه
تصویر سارونه
درخت انگور تاک رز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساروقه
تصویر ساروقه
اره کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابوته
تصویر سابوته
زن پیر
فرهنگ لغت هوشیار
فرتیغی منسوب به ساطور آنچه به ساطور ریزه ریزه شده باشد از سبزی و گوشت و جز آن، دارنده ساطور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرعوفه
تصویر سرعوفه
آخوندک از خرفستران
فرهنگ لغت هوشیار
سنگه چیزی سنگین که در کرجی برای برابر نگاهداشتن آن بر آب به کار برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاقوره
تصویر صاقوره
زیر کاسه زیر کاسه سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاموره
تصویر صاموره
شیر ترش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماسوره
تصویر ماسوره
نی باریک، لولۀ باریک و کوتاه
آلتی در چرخ خیاطی که نخ به آن پیچیده می شود
در امور نظامی آلتی در توپ و تفنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاهوره
تصویر لاهوره
قاش خربزه یا هندوانه و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باکوره
تصویر باکوره
میوۀ نارس، میوۀ نورسیده، نوبر، اول چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاروره
تصویر قاروره
شیشه، شیشۀ شراب، نوعی ظرف شیشۀ دهان تنگ، در طب قدیم شیشه ای که ادرار بیمار را برای معاینه یا تجزیه در آن می ریزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاتوره
تصویر تاتوره
حلقه و زنجیر یا ریسمانی که به پای چهارپایان یا زندانیان ببندند، بخو، داتوره، تاتوله
گیاهی یک ساله از تیرۀ بادمجانیان با برگ های درشت، بدبو و گل های شیپوری ارغوانی یا سفید که حاوی ماده ای سمّی به نام داتورین است و در معالجۀ آسم، تنگی نفس، تشنج و رماتیسم به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاتوره
تصویر کاتوره
سرگشته، سرگردان، گیج، حیران، سرگشتگی، سرگردانی، برای مثال هیچ راحت می نبینم در سرود و رود تو / جز که از فریاد و زخمه ات خلق را کاتوره خاست (رودکی - ۵۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماشوره
تصویر ماشوره
ماسوره، ساقۀ گیاه که میان آن خالی باشد مانند نی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داتوره
تصویر داتوره
حلقه و زنجیر یا ریسمانی که به پای چهارپایان یا زندانیان ببندند، بخو، تاتوره، تاتوله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاخوره
تصویر پاخوره
نشستنگاهی که در کنار در خانه درست کنند، سکوی در خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسطوره
تصویر اسطوره
قصه ها و حکایت های بازمانده از دوران باستان دربارۀ خدایان، قهرمانان و به وجود آمدن اشیا و حوادث
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاذوره
تصویر قاذوره
نجاست از قبیل ادرار و مدفوع، کار زشت، گناه فاحش
زنا، پلیدی
مردار
کسی که به سبب بدخویی با دیگران مراوده و آمیزش نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سابوری
تصویر سابوری
سابری، از مردم سابور، مربوط به سابور، نوعی جامۀ ابریشمی لطیف، زره محکم ریزبافت، نوعی خرمای لطیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاخوره
تصویر فاخوره
سفال سازی
فرهنگ لغت هوشیار