جدول جو
جدول جو

معنی ساعور

ساعور
تنور، تنور زیر زمین. (مهذب الاسماء) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (استینگاس) (ناظم الاطباء) ، آتش. (شرح قاموس) ، مقدم نصاری در شناخت طب. (شرح قاموس) (منتهی الارب) (آنندراج) (استینگاس) (ناظم الاطباء) ، هر رئیس اطبای بیمارستان را ساعور میگفتند. چنانکه ابوالحسن بن سنان بن ثابت، ساعور بیمارستان مقتدری بود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : و کان (امین الدوله بن التلمیذ ساعور بیمارستان العضدی ببغداد الی حین وفاته. (عیون الانباء ج 1 ص 359)
لغت نامه دهخدا