- ساعور
- تنور آتش
معنی ساعور - جستجوی لغت در جدول جو
- ساعور
- آتش، تنور، پزشکی که در بیمارستان بر پرشکان دیگر ریاست دارد، رئیس بیمارستان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آتش افروخته
گرمی، داغزن ابزاری که بدان چارپایان را داغ نهند، ریش زخم گرمی حرارت، آهنی که بدان چارپایان را داغ کنند، نوعی زخم و جراحت
پارسی تازی گشته شاپور
آنچه بدان برند از کارد و جز آن، کارد بزرگ که قصابان با آن استخوان را می شکنند
ساخته و پرداخته و مهیا کرده
کلند (قلاده سگ) تکه چوب که با ریسمان بگردن سگ بندند قلاده سگ جمع سواجیر
ماهتاب، بیداری
الماست (الماس) الماس خام
ماهتاب، ماه، هالۀ ماه
ساخته و پرداخته، آماده و مهیا، سازمند، برای مثال تکاثف گرفت آب از آهستگی / زمین سازور گشت از آن بستگی (نظامی۶ - ۱۰۸۱) ، آراسته
تکۀ چوب که با ریسمان به گردن سگ ببندند، قلاده، گردن بند سگ
دولاب، چرخظسیا، پره آسیا بادی
گرمی، حرارت، آهنی که با آن چارپایان را داغ کنند، نوعی زخم و جراحت
ابزاری آهنی و پهن و دسته دار شبیه کارد
تکه چوب که با ریسمان به گردن سگ بندند، قلاده سگ، جمع سواجیر
افزار آهنی پهن و دسته دار شبیه کارد که قصابان با آن استخوان را می شکنند
بد انگیر بد خواه
مرد یک چشم، شخص تک چشم
کسی که یک چشمش نابینا شده باشد، یک چشم، در علم زیست شناسی رودۀ کور، جمع عور و عوران