جدول جو
جدول جو

معنی زدودگی - جستجوی لغت در جدول جو

زدودگی
پاکیزگی و صیقل یافتن
تصویری از زدودگی
تصویر زدودگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آسودگی
تصویر آسودگی
اطمینان
فرهنگ واژه فارسی سره
عمل و فعل آلوده لوث آلایش، عادت به اعمال زشت انحطاط اخلاقی، گناه فسق فجور جرم، لکه شوخ وسخ، گه عذره، دین وام بدهکاری یاآلودگی آب. تیرگی آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزمودگی
تصویر آزمودگی
حالت و کیفیت آزموده آزموده بودن مجرب بودن کار کشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسودگی
تصویر آسودگی
آرامش، آرامی، نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دویدگی
تصویر دویدگی
تاخت و تکاپو، دویدگی اسب بسرعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوندگی
تصویر دوندگی
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربودگی
تصویر ربودگی
تاراج و غارت، دزدی، غنیمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنندگی
تصویر زنندگی
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زدوگیر
تصویر زدوگیر
جنگ و درگیری، نبرد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنودگی
تصویر غنودگی
خواب آلودگی، آرمیدگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسودگی
تصویر آسودگی
آسوده بودن، برای مثال ای گرفتار و پایبند عیال / دیگر آسودگی مبند خیال (سعدی - ۱۰۰)آرامش، استراحت، برای مثال ز نیروی و آسودگی اسپ و مرد / نیندیشد از روزگار نبرد (فردوسی - ۷/۵۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دودگین
تصویر دودگین
دودآلود، آلوده به دود، دودزده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گشودگی
تصویر گشودگی
فراخی، گشادگی، وسعت، باز بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آزمودگی
تصویر آزمودگی
آزموده بودن، چگونگی و حالت آزموده، کارکشتگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلودگی
تصویر آلودگی
حالت و چگونگی آلوده، آمیختگی با هر چیز ناپاک، ناپاکی، برای مثال زآن نجاسات ره و آلودگی / نور را حاصل نگردد بدرگی (مولوی - ۷۲۳)لکۀ کثیف روی لباس، برای مثال پاک بشوی از همه آلودگی / پیرهن و چادر و شلوار خویش (ناصرخسرو - ۱۷۸) کنایه از اعتیاد به مواد مخدر، الکل و مانند آن، کنایه از عادت به کار زشت، گناه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گشودگی
تصویر گشودگی
کیفیت گشوده گشایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسودگی
تصویر آسودگی
((دِ))
آرامش، آهستگی، استراحت، راحت، فراغ بال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آزمودگی
تصویر آزمودگی
((دَ یا دِ))
آزموده بودن، باتجربه بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلودگی
تصویر آلودگی
((دِ))
ناپاکی، آلایش، لکه، عادت به اعمال زشت، گناه، فسق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زنندگی
تصویر زنندگی
((زَ نَ دَ یا دِ))
زشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گشودگی
تصویر گشودگی
((گُ دِ))
گشایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوندگی
تصویر دوندگی
تک و دو، عمل دونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلودگی
تصویر آلودگی
Contaminant, Contamination, Filthiness, Pollution, Infestation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
Angularity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گشودگی
تصویر گشودگی
Openness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
заражение , загрязнитель , загрязнение , грязь
دیکشنری فارسی به روسی
угловатость
دیکشنری فارسی به روسی
Befall, Schadstoff, Verschmutzung, Schmutz
دیکشنری فارسی به آلمانی
зараження , забруднювач , забруднення , бруд
دیکشنری فارسی به اوکراینی