- زدودگی
- پاکیزگی و صیقل یافتن
معنی زدودگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اطمینان
عمل و فعل آلوده لوث آلایش، عادت به اعمال زشت انحطاط اخلاقی، گناه فسق فجور جرم، لکه شوخ وسخ، گه عذره، دین وام بدهکاری یاآلودگی آب. تیرگی آب
حالت و کیفیت آزموده آزموده بودن مجرب بودن کار کشتگی
آرامش، آرامی، نرمی
تاخت و تکاپو، دویدگی اسب بسرعت
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
تاراج و غارت، دزدی، غنیمت
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
جنگ و درگیری، نبرد کردن
خواب آلودگی، آرمیدگی
آسوده بودن، برای مثال ای گرفتار و پایبند عیال / دیگر آسودگی مبند خیال (سعدی - ۱۰۰) آرامش، استراحت، برای مثال ز نیروی و آسودگی اسپ و مرد / نیندیشد از روزگار نبرد (فردوسی - ۷/۵۰۳)
دودآلود، آلوده به دود، دودزده
فراخی، گشادگی، وسعت، باز بودن
آزموده بودن، چگونگی و حالت آزموده، کارکشتگی
حالت و چگونگی آلوده، آمیختگی با هر چیز ناپاک، ناپاکی، برای مثال زآن نجاسات ره و آلودگی / نور را حاصل نگردد بدرگی (مولوی - ۷۲۳) لکۀ کثیف روی لباس، برای مثال پاک بشوی از همه آلودگی / پیرهن و چادر و شلوار خویش (ناصرخسرو - ۱۷۸) کنایه از اعتیاد به مواد مخدر، الکل و مانند آن، کنایه از عادت به کار زشت، گناه
کیفیت گشوده گشایش
تک و دو، عمل دونده
Contaminant, Contamination, Filthiness, Pollution, Infestation
Angularity
Openness
abertura
заражение , загрязнитель , загрязнение , грязь
угловатость
Befall, Schadstoff, Verschmutzung, Schmutz
Winkligkeit
Offenheit
otwartość
зараження , забруднювач , забруднення , бруд
кутуватість