معنی آزمودگی
آزمودگی
((دَ یا دِ))
آزموده بودن، باتجربه بودن
تصویر آزمودگی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آزمودگی
آزمودگی
آزمودگی
حالت و کیفیت آزموده آزموده بودن مجرب بودن کار کشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
آزمودگی
آزمودگی
آزموده بودن، چگونگی و حالت آزموده، کارکشتگی
فرهنگ فارسی عمید
آزمودگی
آزمودگی
چگونگی و صفت آزموده. مجرب و ممتحن بودگی. کارکشتگی
لغت نامه دهخدا
آزمودنی
آزمودنی
لایق آزمودن محتاج آزمودن
فرهنگ لغت هوشیار
آزمودنی
آزمودنی
ازدرِ آزمودن. درخور آزمودن. محتاج آزمودن
لغت نامه دهخدا
آرمیدگی
آرمیدگی
طمئانینه، سکون، قرار، استقرار، آرمیدگی حالت و کیفیت آرمیده آرامیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
پیمودگی
پیمودگی
حالت و کیفیت پیموده
فرهنگ لغت هوشیار
ناآزمودگی
ناآزمودگی
بی تجربگی ناپختگی. یا ناآزمودگی کار. بی تجربگی
فرهنگ لغت هوشیار
آرمیدگی
آرمیدگی
حالت و چگونگی آرمیده. طمأنینه. آرامش. آرام
لغت نامه دهخدا