- رنجیده
- معذب
معنی رنجیده - جستجوی لغت در جدول جو
- رنجیده
- آزرده دلتنگ
- رنجیده ((رَ دِ یا دَ))
- آرزده، دلتنگ
- رنجیده
- آزرده، دل تنگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سخت درهم کشیده و کوفته، چین بهم رسانیده بر چین و شکن، درشت گردیده
درهم کشیده، فشرده، افسرده، برای مثال جان ترنجیده و شکسته دلم / گویی از غم همی فروگسلم (رودکی - ۵۴۶)
حساب شده
مشقت و محنت کشیده، رنج دیده
آزرده شدن دلتنگ گشتن ملول شدن
آنکه برنجد کسی که آزرده شود
ریزه ریزه شده ریز ریز شدن، آزرده زخم خورده
پروانه، چراغ پره، شب پره
بخود پیچیده در هم فشرده ترنجیده
پخته، آزموده، مجرب، نیک اندیشیده
آزرده شدن، دل تنگ شدن، ملول شدن، برای مثال بیهوده مرنج چون توان آسودن / می باش چنان که می توانی بودن (سنائی - لغت نامه - رنجیدن)
ریزریزشده، زخم خورده، آزرده، زخمی، برای مثال زمین خسته از خون انجیدگان / هوا بسته از آه رنجیدگان (نظامی۵ - ۷۹۷)
وزن شده، اندازه گرفته شده، آزموده
به خودپیچیده، درهم کشیده، فشرده شده
تفالۀ روغن گرفتۀ کنجد یا دانۀ دیگر که به عنوان خوراک دام مصرف می شود، کنجار
از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، انزروت، انجروت، کنجده، بارزد، بیرزد، بیرزه، بریزه، زنجرو
از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، انزروت، انجروت، کنجده، بارزد، بیرزد، بیرزه، بریزه، زنجرو
ثفل روغن کشیده عموما و ثفل کنجد خصوصا کنجاره، گیاهی است از رده دو لپه ییهای بی گلبرگ که بصورت درختچه است و حدود 9، 0 متر تا یک متر ارتفاع می یابد. دارای برگهای کوچک متقابل است. از این گیاه صمغی بنام انزروت استخراج میکنند که در تداوی زخمها بکار میرود درخت انزروت کنجده کنجدک
جا گرفته در چیزی، جمع شده گرد آمده، راست آمده صادق
جا گرفته، جاشده
تراشیده، رنده شده
Anguish
страдать
quälen
страждати
cierpieć
angustiar
angosciare
angustiar