- ذواد
- دفاع کننده
معنی ذواد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چشیدن
دارندگان، صاحبان، مالکان
ماتکان
میرش مردن (فعل سوم شخص مفرد فعل دعایی از بودن) بود باشد
شتابنده تیز رو، کرم ریزه
راندن دور کردن
پوست پوسته در گیاهان
زمین پست و بلند و پر آب و علف، سبزه زار چراگاه مرتع
سخی، لقب امام نهم شیعیان جهان
آهستگی درنگ همدوستی
کالبد تن، کره زمین، و بمعنای سیاهی
عودنواز، نوازندۀ عود
سخی، بخشنده، جمع جیاد، اسب تندرو، چارگامه، ره انجام، چهارگامه، شولک، بالاد، گام زن، براق، سابح، سیس، بادرفتار، بوز
واسطه و دلال عمل منافی عفت، پاانداز
زمین پست و بلند، زمین پشته پشته و پرآب و علف
قائدها، جلوداران، پیشوایان، سرداران، فرماندهان سپاه، جمع واژۀ قائد
چشیدن، چشیدن مزۀ چیزی، آزمودن طعم و مزۀ چیزی، طبع، طعم
باشد، باد، بواد مثلاً زنده بواد، پاینده بواد، مرده بواد
توانایی خواندن و نوشتن، مجموعۀ آگاهی ها از چیزی، معلومات، منسوخ، رونوشت، مسوده،
پیرامون شهر و حوالی آن، سیاهی شهر از دور،
کنایه از گروهی از مردم، جماعت، مقابل بیاض، سیاهی، سرزمین، مملکت
سواد اعظم: شهر بزرگ، پایتخت
سواد داشتن: باسواد بودن، توانایی خواندن و نوشتن داشتن
پیرامون شهر و حوالی آن، سیاهی شهر از دور،
کنایه از گروهی از مردم، جماعت، مقابل بیاض، سیاهی، سرزمین، مملکت
سواد اعظم: شهر بزرگ، پایتخت
سواد داشتن: باسواد بودن، توانایی خواندن و نوشتن داشتن
رود نواز (رود عود)، انجوج فروش (انجوج عود از گیاهان) عود نواز
قلب، بمعنی عقل هم گویند دل گش (قلب) دل قلب، جمع افئده. دل، درد دل
جاکش جافکش لنبان
جمع ماده، از ریشه پارسی ماتک ها وادگان جمع ماده یا مواد اولی (اولیه)، ماده های اصلی هر چیز مثلا انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. یا مواد ثلاث (ثلثه)، مراد وجوب امکان و امتناع است یا مواد خام. ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام بدست آید
سیاهی، نوشته، رونوشت، شبح، سیاهی شهر که از دور دیده شود، در فارسی به معنای خواندن و نوشتن، معلومات، آگاهی های علمی و ادبی
سواد کسی نم کشیدن: کنایه از سواد درستی نداشتن
سواد کسی نم کشیدن: کنایه از سواد درستی نداشتن
((مَ دّ))
فرهنگ فارسی معین
جمع ماده، در فارسی به معنای مواد مخدّر، بندهای لایحه، قانون، قرارداد و مانند آن ها، دروس، درس ها، وسایل، اسباب
مادّه
مواد اولیه: هر نوع مادۀ خامی که برای تهیۀ چیزی به کار می رود
مواد اولیه: هر نوع مادۀ خامی که برای تهیۀ چیزی به کار می رود