ابن عبدالله بن الحسین البصری. ذکره ابن منده فی تاریخ اصبهان ابن المبارک. له ذکر. حکی عنه العباس الشکلی. (تاج العروس) ابن ابی الرقراق الغطفانی. شاعری است از عرب ابن محفوظ القریعی. روی عن اخیه روّاد
ابن عبدالله بن الحسین البصری. ذکره ابن منده فی تاریخ اصبهان ابن المبارک. له ذکر. حکی عنه العباس الشکلی. (تاج العروس) ابن ابی الرقراق الغطفانی. شاعری است از عرب ابن محفوظ القریعی. روی عن اخیه روّاد
توانایی خواندن و نوشتن، مجموعۀ آگاهی ها از چیزی، معلومات، منسوخ، رونوشت، مسوده، پیرامون شهر و حوالی آن، سیاهی شهر از دور، کنایه از گروهی از مردم، جماعت، مقابل بیاض، سیاهی، سرزمین، مملکت سواد اعظم: شهر بزرگ، پایتخت سواد داشتن: باسواد بودن، توانایی خواندن و نوشتن داشتن
توانایی خواندن و نوشتن، مجموعۀ آگاهی ها از چیزی، معلومات، منسوخ، رونوشت، مسوده، پیرامون شهر و حوالی آن، سیاهی شهر از دور، کنایه از گروهی از مردم، جماعت، مقابلِ بیاض، سیاهی، سرزمین، مملکت سواد اعظم: شهر بزرگ، پایتخت سواد داشتن: باسواد بودن، توانایی خواندن و نوشتن داشتن
جمع ماده، از ریشه پارسی ماتک ها وادگان جمع ماده یا مواد اولی (اولیه)، ماده های اصلی هر چیز مثلا انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. یا مواد ثلاث (ثلثه)، مراد وجوب امکان و امتناع است یا مواد خام. ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام بدست آید
جمع ماده، از ریشه پارسی ماتک ها وادگان جمع ماده یا مواد اولی (اولیه)، ماده های اصلی هر چیز مثلا انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. یا مواد ثلاث (ثلثه)، مراد وجوب امکان و امتناع است یا مواد خام. ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام بدست آید
سیاهی، نوشته، رونوشت، شبح، سیاهی شهر که از دور دیده شود، در فارسی به معنای خواندن و نوشتن، معلومات، آگاهی های علمی و ادبی سواد کسی نم کشیدن: کنایه از سواد درستی نداشتن
سیاهی، نوشته، رونوشت، شبح، سیاهی شهر که از دور دیده شود، در فارسی به معنای خواندن و نوشتن، معلومات، آگاهی های علمی و ادبی سواد کسی نم کشیدن: کنایه از سواد درستی نداشتن