- دیرند
- دیر باز مدت دراز، دهر زمانه، دیر پاینده با دوام
معنی دیرند - جستجوی لغت در جدول جو
- دیرند
- دهر، روزگار، دراز و دیرباز، مدت دراز، روزگار دراز، دیر کننده و دیرپای، بادوام، دیرنده،
برای مثال شبی دیرند و ظلمت را مهیا / چو نابینا در او دو چشم بینا (رودکی - ۵۴۷)
- دیرند
- مدت دراز، بادوام
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بادوام
دیر باز مدت دراز، دهر زمانه، دیر پاینده با دوام
طولانی، دیر کننده، دیرپای، برای مثال چو پاسی از شب دیرنده بگذشت / برآمد شعریان از کوه موصل (منوچهری - ۶۶)