معنی پیرند
پیرند
((پِ رَ))
ضعیف، ناتوان
تصویر پیرند
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پیرند
پیوند
پیوند
ارتباط، پیوسته بودن دو یا چند کس یا چیز به هم
فرهنگ نامهای ایرانی
دیرند
دیرند
دیر باز مدت دراز، دهر زمانه، دیر پاینده با دوام
فرهنگ لغت هوشیار
پیوند
پیوند
رابطه، وصل، ارتباط، ربط، لینک
فرهنگ واژه فارسی سره
پیرنگ
پیرنگ
پروژه، طرح
فرهنگ واژه فارسی سره
پیچند
پیچند
پیشانی بند زنان
فرهنگ لغت هوشیار
پیرهند
پیرهند
پیراهن: من ترا پیرهندم و زیباست کهن من کلیچه مانده من. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیشند
پیشند
لیف خرما که از آن رسان تابند
فرهنگ لغت هوشیار
پیارند
پیارند
پرند
فرهنگ لغت هوشیار
پیوند
پیوند
نزدیک نسبی، قوم، خویشاوند
فرهنگ لغت هوشیار