- دژالون
- دریغ، افسوس، حسرت، دژوان، دژواخ
معنی دژالون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خشمگین غضبناک، بد خو تند خلق
فرانسوی آبگین از سنگ های گرانبها الماس
سخنانی که میان شخصیت های یک نمایشنامه رد و بدل میشود، مهمترین بخش یک نمایشنامه است
گفتگویی که میان اشخاص یک داستان، نمایشنامه یا فیلم صورت می گیرد، گفتگو در مورد مسائل فرهنگی، اجتماعی و مانند آن
خشمگین، بدخلق، تندخو
مکالمه، گفت و گوی دو جانبه، اثر ادبی که به صورت گفت و گو ارائه شود
فرانسوی، بادکنک، هوا گرد کره ای لزرگ که پوشش آن از پارچه ای غیر قابل نفوذ تشکیل شده و داخل آنرا از گازهای سبک (سبکتر از هوا) پر کنند و در نتیجه باسمان صعود کند
راهرو سر پوشیده، کوچه سر پوشیده، دهلیز خانه. محل میانه خالی و درب کوچه، دهلیز که مابین دو در باشد، کریدور
چوبی که برای محکمی در پشت آن افکنند تاکسی نتواند باز کند، چوبی که جامه را بوقت شستن بر او زنند چوب گازران کدین
پژاوند، چوبی که پشت در بیندازند که در باز نشود، پژوند
ماسه شسنی (شسن صدف) زبانزد زمین شناسی
((لُ))
فرهنگ فارسی معین
کره ای بزرگ که پوشش آن از پارچه یا چرم غیرقابل نفوذ است و داخل آن را از گازهای سبک (سبک تر از هوا) پر کنند در نتیجه به آسمان صعود کند
راهرو سرپوشیده، کوچه سر پوشیده
کوچۀ باریک یا راهرو منزل یا کاروان سرا که بالای آن خانه ساخته باشند، راهرو سرپوشیده، دهلیز
وسیله ای برای پرواز، مرکب از یک کیسۀ بزرگ حاوی گازهای سبک تر از هوا و سبدی برای حمل بار و مسافر که به وسیلۀ ریسمان هایی به هم متصل شده
دال، عقاب
کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، شیرگنجشک، لاشخور، کلمرغ، دژکاک، دال، مردارخوٰار، ورکاک، نسر
کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، شیرگنجشک، لاشخور، کلمرغ، دژکاک، دال، مردارخوٰار، ورکاک، نسر
یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند