جدول جو
جدول جو

معنی دژآلود - جستجوی لغت در جدول جو

دژآلود
خشمگین غضبناک، بد خو تند خلق
تصویری از دژآلود
تصویر دژآلود
فرهنگ لغت هوشیار
دژآلود
خشمگین، بدخلق، تندخو
تصویری از دژآلود
تصویر دژآلود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دژ آلود
تصویر دژ آلود
خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب، برای مثال یکی ببر دژآلود است در جنگ / که دارد از مصاف شیر نر ننگ (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۱۷)
بدخو، تندخو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردآلود
تصویر دردآلود
هر مایعی که آلوده به دردی باشد، آلوده به درد، شرابی که مخلوط با درد باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژالون
تصویر دژالون
دریغ، افسوس، حسرت، دژوان، دژواخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژآباد
تصویر دژآباد
به بدی و زشتی برآمده، خشم آلود، برای مثال اگر شیر دژآبادش ببیند / چو سگ اندر پس زانو نشیند (بهرامی - شاعران بی دیوان - ۴۰۶)، بدخو، زشت خو، سهمگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دودآلود
تصویر دودآلود
دودآلوده، آلوده به دود، آمیخته به دود، تیره رنگ از دود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژآباد
تصویر دژآباد
خشمگین، غضبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دردآلود
تصویر دردآلود
((دَ))
دردآلوده، دردناک، دردمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دردآلود
تصویر دردآلود
دردناک، دردمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دودآلود
تصویر دودآلود
Smoggy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ملوث بالدخان
دیکشنری فارسی به عربی
धुंआधार
دیکشنری فارسی به هندی
কুয়াশাচ্ছন্ন
دیکشنری فارسی به بنگالی
در کلمات مرکب بمعنی آلوده آید: آرد آلود خشم آلود خون آلود زهر آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلود
تصویر آلود
آلودن، پسوند متصل به واژه به معنای آلوده مثلاً اشک آلود، خواب آلود، خون آلود، زهرآلود
فرهنگ فارسی عمید