جدول جو
جدول جو

معنی دژ آلود

دژ آلود
خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب، برای مثال یکی ببر دژآلود است در جنگ / که دارد از مصاف شیر نر ننگ (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۱۷)
بدخو، تندخو
تصویری از دژ آلود
تصویر دژ آلود
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دژ آلود

دژآلود

دژآلود
دژآلوده. سهمگین. خشمگین. قهرآلود. (برهان). خشمگین و غضبناک:
یکی شیر دژآلود است در جنگ
که دارد از مصاف شیر نر ننگ.
خسروانی.
ثَرمله، دژآلودخوردن، یعنی بی ادب و پریشان خوردن. (از مجمل اللغه) (از منتهی الارب) ، تندخوی. (ناظم الاطباء). بدخو. تندخلق
لغت نامه دهخدا

دردآلود

دردآلود
هر مایعی که آلوده به دردی باشد، آلوده به درد، شرابی که مخلوط با درد باشد
دردآلود
فرهنگ فارسی عمید