جدول جو
جدول جو

معنی دورگی - جستجوی لغت در جدول جو

دورگی
(دُ رَ)
چگونگی و حالت دورگ. دورگ بودن. دورگه بودن. (یادداشت مؤلف). رجوع به دورگه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دورگه
تصویر دورگه
ویژگی انسان یا حیوانی که از دو نژاد باشد، آنکه پدرش از یک نژاد و مادرش از نژاد دیگر باشد، دورگ، دوتخمه، اکدش، یکدش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غورگی
تصویر غورگی
غوره بودن، کال و نارس بودن انگور یا خرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دورنگی
تصویر دورنگی
نفاق، ریا، تزویر
فرهنگ فارسی عمید
چیزی که دسترسی بدان متعذر باشد، (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
عالم گیر. (ناظم الاطباء). تسخیرکننده آفاق. (غیاث). کسی که در زمان خود همان کس والی باشد و بس و معنی ترکیبی آن تسخیرکننده آفاق است. (از آنندراج) :
من آن دورگیرم که دارای گرد
ز من جا همی برد و جان هم نبرد.
نظامی (از آنندراج).
اگر خواندشان داور دورگیر
به رفتن نگشتند فرمان پذیر.
نظامی.
که تا دور باشد قوامش پذیر
تو بادی جهان داور دورگیر.
نظامی.
پذیرای پند دبیران شدند
که از جملۀ دورگیران شدند.
نظامی.
، پادشاه. (از ناظم الاطباء). پادشاه هفت اقلیم. (غیاث) ، باده نوش. (از ناظم الاطباء). گیرندۀ شراب که به دور در آورند. کنایه است از شراب خوار. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دورگیر
تصویر دورگیر
تسخیر کننده آفاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
دو تخمه، اسب یا حیوانی که از دو جنس مختلف باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دورقی
تصویر دورقی
از ریشه پارسی نیایشگر نیایشگری که کلاه گوشی بر سر می نهد
فرهنگ لغت هوشیار
نارسیدگی میوه کالی. یا در غورگی مویز کردن، پایمال کردن، محروم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دورگیر
تصویر دورگیر
((دُ یا دَ))
ساقی، میخواره، کنایه از پادشاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
((دُ رَ گِ))
انسان یا جانوری که پدر و مادرش از دو نژاد باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غورگی
تصویر غورگی
((رِ یا رَ))
نارسیدگی میوه، کالی
از غورگی مویز بودن: کنایه از ناپخته و بی تجربه ادعای استادی و کار آزمودگی کردن
در غورگی مویز کردن: پایمال کردن، محروم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
هجينٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
Exotic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
exotique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
экзотический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
אקזוטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
বিদেশী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
عجیب
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
แปลก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
ya kigeni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
이국적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
エキゾチックな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
eksotis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
विदेशी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
exotisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
exotisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
exótico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
esotico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
exótico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
异国的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
екзотичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
egzotyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی