معنی غورگی غورگی((رِ یا رَ)) نارسیدگی میوه، کالی از غورگی مویز بودن: کنایه از ناپخته و بی تجربه ادعای استادی و کار آزمودگی کردن در غورگی مویز کردن: پایمال کردن، محروم کردن تصویر غورگی فرهنگ فارسی معین