جدول جو
جدول جو

معنی دلمرده - جستجوی لغت در جدول جو

دلمرده
افسرده و پژمرده دل
تصویری از دلمرده
تصویر دلمرده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دلپرده
تصویر دلپرده
آندوکارد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دل مرده
تصویر دل مرده
افسرده پژمرده مقابل زنده دل، کودن بلید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل مرده
تصویر دل مرده
افسرده، دل تنگ، ملول، بی ذوق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل مرده
تصویر دل مرده
((دِ. مُ دِ))
افسرده، بی انگیزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلسردی
تصویر دلسردی
یأس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درمنده
تصویر درمنده
بیچاره، بینوا، عاجز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درپرده
تصویر درپرده
پوشیده و پنهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلسردی
تصویر دلسردی
بی شوقی بی رغبتی افسردگی، یاس نا امیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلساده
تصویر دلساده
بی کینه، دل صاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلداده
تصویر دلداده
عاشق دلبسته دلباخته، علاقه مند راغب مایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو مرده
تصویر دو مرده
منسوب به دو مرد آنچه که کفاف دو مرد را بدهد خوراک دو مرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ده مرده
تصویر ده مرده
منسوب به ده مرد مربوط به ده مرد: زور ده مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژمرده
تصویر پژمرده
افسرده غمناک اندوهگین، پلاسیده خشک شده خوشیده، بی طراوت بی رونق: (گیاهان ز خشک و ز تر بر گزید ز پژمرده و هر چه رخشنده دید) (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صد مرده
تصویر صد مرده
به قدر و اندازه صد مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درمنده
تصویر درمنده
بیچاره، ناتوان، عاجز، برای مثال بفرمود صاحب نظر بنده را / که خشنود کن مرد درمنده را (سعدی۱ - ۸۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دامنده
تصویر دامنده
بالارونده، برباددهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پدرمرده
تصویر پدرمرده
کسی که پدرش مرده باشد، یتیم، برای مثال پدر مرده را سایه بر سر فکن / غبارش بیفشان و خارش بکن (سعدی۱ - ۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دامیده
تصویر دامیده
بالارفته، بربادرفته، بادبرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل شده
تصویر دل شده
دلداده، دل باخته، عاشق، شیفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلداده
تصویر دلداده
دل بسته، دلباخته، فریفته، عاشق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پژمرده
تصویر پژمرده
افسرده، اندوهگین، پلاسیده، پژمریده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متمرده
تصویر متمرده
مونث متمرد جمع متمردات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژمرده
تصویر پژمرده
((پَ مُ دِ))
اندوهگین، افسرده، بی طراوت، بی رونق، پلاسیده، خشک شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلداده
تصویر دلداده
((~. دِ))
عاشق، دلباخته، علاقه مند، مشتاق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلسردی
تصویر دلسردی
افسردگی، ناامیدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پژمرده
تصویر پژمرده
Withering
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دلداده
تصویر دلداده
Inconsolable
دیکشنری فارسی به انگلیسی