دهی از بخش بستان شهرستان دشت میشان. سکنۀ آن 800 تن. آب آن از رود خانه کرخه (نهر سابله) و محصول آن برنج و لبنیات است. ساکنین این ده از طایفۀ عشایر سواعد هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از بخش بستان شهرستان دشت میشان. سکنۀ آن 800 تن. آب آن از رود خانه کرخه (نهر سابله) و محصول آن برنج و لبنیات است. ساکنین این ده از طایفۀ عشایر سواعد هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دستۀ کاغذ ته دوزی شده به شکل کتاب که در آن مطالب و اشعار یا حساب ها را بنویسند، کتابچه، جزوه، کنایه از اتاق کار، محل جمع آوری نامه ها، کنایه از جایی که منشیان و دبیران در آنجا نامه ها را بنویسند دفتر جز جمع: دفتری که در آن نتیجۀ ارزیابی مالیاتی ناحیه ای را می نوشتند دفتر روزنامه: دفتری که بازرگان و سوداگر داد و ستد روزانۀ خود را در آن می نویسد دفتر کل: دفتری که قرض و طلب یک تجارت خانه یا بنگاه در آن نوشته می شود دفتر نماینده: اندیکاتور، دفتری که خلاصۀ نامه های رسیده و فرستادۀ یک اداره یا بنگاه در آن نوشته می شود
دستۀ کاغذ ته دوزی شده به شکل کتاب که در آن مطالب و اشعار یا حساب ها را بنویسند، کتابچه، جزوه، کنایه از اتاق کار، محل جمع آوری نامه ها، کنایه از جایی که منشیان و دبیران در آنجا نامه ها را بنویسند دفتر جز جمع: دفتری که در آن نتیجۀ ارزیابی مالیاتی ناحیه ای را می نوشتند دفتر روزنامه: دفتری که بازرگان و سوداگر داد و ستد روزانۀ خود را در آن می نویسد دفتر کل: دفتری که قرض و طلب یک تجارت خانه یا بنگاه در آن نوشته می شود دفتر نماینده: اندیکاتور، دفتری که خلاصۀ نامه های رسیده و فرستادۀ یک اداره یا بنگاه در آن نوشته می شود
غار، شکاف معمولاً وسیع و عمیق در زیر زمین یا داخل کوه که در اثر انحلال مواد داخلی آن یا حرکات پوستۀ زمین به وجود می آید، گاباره، مغار، مغاره برای مثال یکایک پراکنده بر دشت و غار / قدی چون درخت و دهان چون دهار (اسدی - ۱۶۲)
غار، شکاف معمولاً وسیع و عمیق در زیر زمین یا داخل کوه که در اثر انحلال مواد داخلی آن یا حرکات پوستۀ زمین به وجود می آید، گابارِه، مَغار، مَغارِه برای مِثال یکایک پراکنده بر دشت و غار / قدی چون درخت و دهان چون دهار (اسدی - ۱۶۲)