جدول جو
جدول جو

معنی درستکار - جستجوی لغت در جدول جو

درستکار
امین، صالح
تصویری از درستکار
تصویر درستکار
فرهنگ واژه فارسی سره
درستکار
حکیم، استوار کار، امین
تصویری از درستکار
تصویر درستکار
فرهنگ لغت هوشیار
درستکار
کسی که کارهایش از روی راستی و درستی باشد، امین، پاک دست، درست کردار، راست کار، صحیح العمل
تصویری از درستکار
تصویر درستکار
فرهنگ فارسی عمید
درستکار
آن که کارهایش به راستی و درستی انجام گیرد، درست کردار، امین، معتمد
تصویری از درستکار
تصویر درستکار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درستکاری
تصویر درستکاری
عمل درستکار درست کرداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستکار
تصویر دستکار
هنرمندی و استاد چابک دست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستکار
تصویر دستکار
((دَ))
ساخته شده با دست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درختکاری
تصویر درختکاری
کاشت درخت نهال کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستکاری
تصویر دستکاری
با دست کار کردن، صنعت یدی، دست بردن در چیزی تصرف کردن، مرمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستوار
تصویر دوستوار
صمیمانه، دوستانه
فرهنگ لغت هوشیار
یار مهربان رفیق، معشوق، امری که بکام و مراد دل دوست باشد مقابل دشمنکام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستکام
تصویر دوستکام
خوشبخت، شادکام، کامیاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستدار
تصویر دوستدار
خیرخواه، خواستار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راستکار
تصویر راستکار
پرهیزکار، درستکار و مقدس و عادل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوستدار
تصویر دوستدار
دوست دارنده، یار مهربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست کار
تصویر دست کار
کاردستی، هر چیزی که با دست ساخته و پرداخته شده باشد، کنایه از همکار و هم دست و دستیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوستکام
تصویر دوستکام
مقابل دشمن کام، کاری یا چیزی که به کام و مراد دل دوست باشد، یار مهربان، دوست خیرخواه، معشوق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درختکاری
تصویر درختکاری
کاشت درخت یا درختچه، نهال کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوستکام
تصویر دوستکام
یار مهربان، معشوق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوستدار
تصویر دوستدار
یار مهربان، دوست موافق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترس کار
تصویر ترس کار
خداترس، زاهد، پارسا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستکاری
تصویر دستکاری
Manipulation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
манипуляция
دیکشنری فارسی به روسی