- درستکار
- امین، صالح
معنی درستکار - جستجوی لغت در جدول جو
- درستکار
- حکیم، استوار کار، امین
- درستکار
- کسی که کارهایش از روی راستی و درستی باشد، امین، پاک دست، درست کردار، راست کار، صحیح العمل
- درستکار
- آن که کارهایش به راستی و درستی انجام گیرد، درست کردار، امین، معتمد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل درستکار درست کرداری
هنرمندی و استاد چابک دست
کاشت درخت نهال کاری
با دست کار کردن، صنعت یدی، دست بردن در چیزی تصرف کردن، مرمت
صمیمانه، دوستانه
یار مهربان رفیق، معشوق، امری که بکام و مراد دل دوست باشد مقابل دشمنکام
خوشبخت، شادکام، کامیاب
خیرخواه، خواستار
پرهیزکار، درستکار و مقدس و عادل
دوست دارنده، یار مهربان
کاردستی، هر چیزی که با دست ساخته و پرداخته شده باشد، کنایه از همکار و هم دست و دستیار
مقابل دشمن کام، کاری یا چیزی که به کام و مراد دل دوست باشد، یار مهربان، دوست خیرخواه، معشوق
کاشت درخت یا درختچه، نهال کاری
یار مهربان، معشوق
یار مهربان، دوست موافق
خداترس، زاهد، پارسا
Manipulation
манипуляция
нежный
Manipulation
liebevoll
маніпуляція
люблячий
manipulacja
manipulação
afetuoso