جدول جو
جدول جو

معنی درستکار

درستکار
امانت دار، امین، ثقه، درست، درست کردار، صحیح العمل، فریور، موتمن، مصیب، معتمد، نیکوکار
متضاد: دغل
فرهنگ واژه مترادف متضاد