جدول جو
جدول جو

معنی درختکاری

درختکاری
کاشت درخت یا درختچه، نهال کاری
تصویری از درختکاری
تصویر درختکاری
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با درختکاری

درختکاری

درختکاری
کاشتن درخت. کاشت درخت. نهالکاری. غرس شجر. درخت نشانی
لغت نامه دهخدا

درستکاری

درستکاری
درستکار بودن. عمل درستکار. درست کرداری. حکمت. (السامی) ، امانت:
جامه و زر نهاد حالی پیش
کرد روشن درستکاری خویش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

چرخ کاری

چرخ کاری
شغل و عمل چرخ کار
تراش دادن فلزات، تراش کاری
دوختن با چرخ خیاطی
چرخ کاری
فرهنگ فارسی عمید

چرخ کاری

چرخ کاری
تراشکاری. تراش دادن فلزات. چرخ گری. سوهان کاری. نوعی صنعت که صنعتگر آنرا ’چرخ کار’ مینامیده اند. رجوع به چرخکار و چرخگر و چرخگری شود
لغت نامه دهخدا