معنی درستکاری درستکاری (دُ رُ ری) درستکار بودن. عمل درستکار. درست کرداری. حکمت. (السامی) ، امانت: جامه و زر نهاد حالی پیش کرد روشن درستکاری خویش. نظامی لغت نامه دهخدا