- داروگر
- داروساز داروفروش
معنی داروگر - جستجوی لغت در جدول جو
- داروگر ((گَ))
- داروساز، داروفروش
- داروگر
- داروساز، داروفروش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توقیف و مقید کردن اشخاص، جنگ جدال هنگامه معرکه
آنکه علف را درو کند درو کننده
کسی که گندم یا جو یا گیاه دیگر را با داس درو کند، دروکننده
درودگر، نجار
کسی که شغلش ساختن آلات چوبی است نجار چوب تراش
گرداگرد
آکتیویتور
افسونگر، ساحر
سرپاسبانان، رئیس و بزرگتر هر کار، مباشر و ناظر شهر
عمل و شغل داروغه
نگهبان خانه یا اداره، محافظ قریه یا شهر، بزرگتر هر صنف و دسته سر دسته نگهبانان کلانتر، کد خدای ده جمع داروغگان
جاه و جلال و شوکت
درختی که آنرا پیوند نکرده باشند، شاخه نو نشانده
اهل علم و دانش
کارگر ماهر، صنعت کار، برای مثال بدانست کاریگر راست گوی / که عیب آورد مرد دانا بر اوی (فردوسی - ۸/۲۹۰)
دانشور، دانشمند، اهل علم ودانش
بزرگ تر هر صنف و دسته، بزرگ تر و مباشر قریه، سردسته و رئیس پاسبانان و نگهبانان شهر
هر گیاهی که خاصیت دارویی داشته باشد، گیاه دارویی، دارویی که از گیاه به دست آید
داد و فریاد، سر و صدا، جار و جنجال، جنگ و هیاهو
صبر کردن، درنگ کردن
داردار کردن: داد و فریاد کردن، سر و صدا راه انداختن
صبر کردن، درنگ کردن
داردار کردن: داد و فریاد کردن، سر و صدا راه انداختن
کسی که مال مردم را غارت کند، غارت کننده، تاراج کننده
کسی که سحر و جادو کند، افسونگر، ساحر، جادوپیشه، جادوکار
سپستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، سنگ پستان، مویزه، مویزک عسلی، شیرینک، سگ پستان، مویزج عسلی، دبق، داروش
اپارک تاراجگر این است کزو رخنه به کاشانه من شد تاراجگر خانه ویرانه من شد (وحشی) کسیکه مال مردم را به تاراج برد غارت کننده، راهزن دزد
موثر، صنعت کار، کارگر
درنگ و کندی در انجام کار