جدول جو
جدول جو

معنی دارواش

دارواش
سپستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، سنگ پستان، مویزه، مویزک عسلی، شیرینک، سگ پستان، مویزج عسلی، دبق، داروش
تصویری از دارواش
تصویر دارواش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دارواش

دارواش

دارواش
گی. از تیره لورانتاسه یک گیاه دارویی است که دارای نمک های پتاس، آهک، منیزی، گلوکز، ید وساپونین میباشد. (کارآموزی داروسازی جنیدی ص 189)
به زبان دیلمی اسم غنم است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا

کارواش

کارواش
کارگاهی که در آن اتومبیل ها را می شویند، خودروشویی (واژه فرهنگستان)
کارواش
فرهنگ فارسی معین

داغواش

داغواش
نامی که در سیرا (راه چالوس) بگیاه کلماتیس اریانتالیس دهند
لغت نامه دهخدا

داروش

داروش
گیاهی است از تیره شیرینکها که به طور انگل غالبا بر روی درختان سیب و گلابی جنگلی زندگی میکنند برگهایش سبز دایمی و ضخیم است. مواد این گیاه در طب مستعمل است شجر دبق جز مویزک عسلی
فرهنگ لغت هوشیار

داروش

داروش
سِپِستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، سَگ پِستان، سَنگ پِستان، شیرینَک، مَویزَک عَسَلی، دارواش، مَویزَج عَسَلی، مَویزِه، دِبق
داروش
فرهنگ فارسی عمید