- دارباز
- کسی که روی ریسمان حرکات جالب انجام دهد بند باز ریسمان باز
معنی دارباز - جستجوی لغت در جدول جو
- دارباز
- داربازنده، کسی که روی ریسمان حرکات جالب انجام دهد، بندباز، ریسمان باز
- دارباز
- کسی که در بلندی روی ریسمان راه برود و بازی کند، ساروباز، بندباز، رسن باز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمان دور و دراز، زمان پیشین
چوب بزرگی که بدان بام را پوشانند
زمان دور و دراز، مدت دراز، زمان پیشین، عهد قدیم
زمان دور و دراز، زمان پیشین
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، پالاری، بالاگر، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ
مکار، حیله باز، فریبنده
حیله باز و مکار
بلیغ زبان آور، شعبده باز، جای وسیع و با صفا محلی با روح و خوش منظر: (خانه دل بازیست)
طویل، دراز، پردوام
مدت متمادی دور و دراز زمان پیشین
تاثیر گذار، مثمر ثمر، آکتیو
آنکه هر چه دارد بازد مقامری که هر چه دارد بازد پاکبازنده، کسی که در قمار دغلی نکند، عاشقی که بنظر پاک بمعشوق نگرد عاشقی که عشق او آمیخته با شهوت نباشد عاشق پاک نظر، زاهد مجرد تارک دنیا، کسی که بدون توقع و چشمداشت بخدا عشق میورزد
متواتر، پی در پی، مکرراً
امر به دور شدن
محافظت کننده و نگاه دارنده شتر
دلیر، جنگجو، شجاع
کسی که با جان خود بازی می کند
چهار پاره چار پاره چالپاره
پرستو، نوعی از وطواط
دانش ها
درختی از تیره سدایبان جزو دسته مرکبات که میوه اش بزرگتر از پرتقال و طعم آن ترش و شیرین است. رنگ میوه اش زرد و داخلش سبز رنگ و دارای پوستی ضخیم میباشد
ترکی آلاکلنگ
زمینی که شاخه های درخت را در آن فرو برند تا سبز شود و از آنجا به جای دیگر نقل کنند تخمدان
درختی که آنرا پیوند نکرده باشند، شاخه نو نشانده
چوب عود شاخه عود
چوب بند چوب بست