معنی دارمازو
- دارمازو
- بلوط، درختی جنگلی با چوبی سخت و میوه ای بیضی شکل که مصرف خوراکی دارد، میوۀ این درخت
واژههای مرتبط با دارمازو
دارمازو
- دارمازو
- درخت بلوط: چنین شنیدم که دارمازو یکسال بلوطبار آرد و یکسال مازو، (الابنیه فی حقایق الادویه)
برارمازو
- برارمازو
- محصولی از بلوطاست. (یادداشت مؤلف). نوعی مازو که از درخت بلوط گیرند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به بلوط رسمی شود
دارقالو
- دارقالو
- دهی است از دهستان برگشلو بخش حومه شهرستان ارومیه در یازده هزارگزی خاور ارومیه و پانصدگزی جنوب شوسۀ گلخانه به ارومیه واقع و جلگه ای است معتدل مالاریائی و سکنۀ آن 250 تن است، آب آن از شهری چای و محصول آنجا غلات، انگور، توتون، چغندر، حبوبات، شغل اهالی زراعت است راه شوسه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دارماهی
- دارماهی
- دهی از دهستان هنام و بسطام بخش سلسله شهرستان خرم آباد که در 24هزارگزی جنوب خاوری الشتر و 12 هزارگزی خاور راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه واقع و محلی است جلگه، سردسیر مالاریائی و دارای 120 تن سکنه، آب آن از چشمه ها و محصول آنجا غلات و حبوبات، لبنیات و شغل اهالی، زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد، ساکنین از طایفه حسنوند هستند و در زمستان قشلاق میروند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
داریاو
- داریاو
- نام یکی از شهریاران پارس در زمان سلوکیها
دارمان
- دارمان
- از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
دارباز
- دارباز
- کسی که روی ریسمان حرکات جالب انجام دهد بند باز ریسمان باز
کرمازو
- کرمازو
- یکی از گونه های بلوط است که بنام محلی پالط نیز خوانده میشود
دارباز
- دارباز
- داربازنده، کسی که روی ریسمان حرکات جالب انجام دهد، بندباز، ریسمان باز
