جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تاربام

تاربام

تاربام
صبح نخست، صبح زود که هنوز هوا تاریک باشد، تاریک روشن
تاربام
فرهنگ لغت هوشیار

تاربام

تاربام
صبح نخست، صبح زود که هنوز هوا تاریک باشد، صبحی که هنوز تاریکی بر روشنی غلبه دارد، تاریک روشن، گرگ و میش، هوای صبح پس از دمیدن سپیده:
سپیده دم که وقت تاربام است
نبید راوقی رسم کرام است،
؟ (از شمس قیس در المعجم چ مدرس رضوی چ 1 ص 201)،
این بیت از منوچهری است، رجوع بدیوان منوچهری چ دبیرسیاقی ص 174 شود
لغت نامه دهخدا

داربام

داربام
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، پالاری، بالاگَر، حَمّال، سَراَنداز، اِفرَسب، فَرَسپ
داربام
فرهنگ فارسی عمید

داربام

داربام
شاه تیر، فَرَسب، حَمّال، چوبی است بزرگ که بدان بام خانه پوشند، (آنندراج)، رجوع به دار شود
لغت نامه دهخدا

تارفام

تارفام
کدر، تیره رنگ، تارگون، بی زدودگی:
همچو این تاریکرویان، روی من
تیره بود و تارفام و بی صقال،
ناصرخسرو،
رجوع به تار شود
لغت نامه دهخدا

تاربای

تاربای
ایلچی پادشاه ایغور بنزد چنگیزخان: اتراک ایغور امیر خود را ’ایدی قوت’ خوانند و معنی آن خداوند دولت باشد ... چون چنگزخان بر بلاد ختای مستولی گشت ... ایدی قوت ... شاوکم را در خانه ای پیچیدند ... و به اعلام یاغی شدن با قراختای و مطاوعت و متابعت کردن پادشاه جهانگیر چنگزخان ’قتالمش قتا’ و ’عمراغول’ و ’تاربای’ را بخدمت او فرستاد ... (تاریخ جهانگشای چ قزوینی ج 1 صص 32 - 33)
لغت نامه دهخدا