- خطرت
- هر اندیشه ای که بر ذهن وارد می شود، در تصوف هر اندیشه ای که بر ذهن سالک وارد می شود
معنی خطرت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرشت
آگاهی، بصیرت، دانش
درخشیدن، خیره کردن ویژگی درخش
بدل گذشتن، چیزی که که بر دل گذرد از احکام طریقت، قلب (باعتبار تسمیه حال باسم محل)، ادعیه ای که خوانده شود، جمع خطرات
دروغگو ی، چفته بند (چفته بهتان تهمت)
آفتها، خطرها
خواستگاری کردن (دختر زن)، خواستگاری. سخنرانی سخنوری، وعظ موعظه نصیحت خلق، مقدمه کتاب، جمع خطب
سبزی گندمگونی، رنگ سبز، سبز
سرسبزی، طراوت، شادابی، شادکامی، کامکاری
خطرت، هر اندیشه ای که بر ذهن وارد می شود
ویژگی های ذاتی، سرشت، طبیعت، نهاد، آفرینش، خلقت
آفرینش، خمیره، سرشت
نیکی، نیکویی
آگاهی داشتن به حقیقت و کنه چیزی یا امری، دانایی، آگاهی، آزمودن
سیج، ناگواری
نزدیکی به هلاکت یا آنکه مایه تلف شدن کسی یا چیزی باشد
سوراخ سوزن
آنچه مایۀ تلف شدن کسی یا چیزی است، بلندی قدر و مقام، شرف، بزرگی، برای مثال از خطر کردن بزرگی و «خطر» جویم همی / این مثل نشنیده ای کاندر خطر باشد «خطر» (امیرمعزی - ۳۳۳) ، نزدیکی به هلاک، خطا، اشتباه
Danger
опасность
Gefahr
небезпека
niebezpieczeństwo
perigo
pericolo
peligro
danger