جدول جو
جدول جو

معنی خشوگان - جستجوی لغت در جدول جو

خشوگان
(خُ)
قریه ای است نیم فرسنگی میانه جنوب و مغرب برازجان. (فارسنامۀ ابن بلخی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناوگان
تصویر ناوگان
کشتی های جنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خروشان
تصویر خروشان
خروشنده، در حال جوش و خروش و خروشیدن، کنایه از جوشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاوران
تصویر خاوران
خاور، مشرق، برای مثال هم از خاوران تا در باختر / ز کوه و بیابان و از خشک و تر (فردوسی - ۴/۳۲۷)، در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گروگان
تصویر گروگان
گرو کردنی، گرو شده، چیزی که به گرو گذارده شده
گروگان دادن: کسی یا چیزی را به عنوان گرو به کسی سپردن
گروگان گرفتن: چیزی یا کسی را به عنوان گرو گرفتن تا آنچه می خواهند دریافت کنند
فرهنگ فارسی عمید
(شَ وَ / وِ)
جمع واژۀ شوه. اسباب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان حمزه لو شهرستان محلات، واقعدر شمال خمین این ده کوهستانی و سردسیر و دارای 611تن سکنه می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هشتگان
تصویر هشتگان
منسوب به هشت، هشتگانه: (داوراقلیم پنجم هشتم انجم کزوست هفت کشور چون بهشت هشتگان آراسته)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گروگان
تصویر گروگان
مرهون، چیزی که نزد کسی به گرو گذارده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوگان
تصویر ناوگان
مجموع کشتیهای جنگی یک دولت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوشگان
تصویر پوشگان
نام مقامی از موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکنان
تصویر خشکنان
نانی که با آرد و روغن و شکر پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
مغضب، خشمگین، غضب آلود، خشمناک، بر آشفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاوران
تصویر خاوران
مغرب، مشرق، گوشه ای در دستگاه ماهور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاصگان
تصویر خاصگان
ندیمان، نزدیکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خروشان
تصویر خروشان
فریاد کنان نالان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکنان
تصویر خشکنان
نانی که با آرد و روغن و شکر پزند، نانی که بدون خورش بخورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناوگان
تصویر ناوگان
کشتی های جنگی، مجموعه ای از ناوها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گروگان
تصویر گروگان
((گِ رُ))
چیزی یا کسی که در مقابل وامی که دریافت می شود به گرو می گذارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گروگان
تصویر گروگان
((گُ))
آلت تناسل، شرم مرد، نره، قضیب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
غضبناک، خشمناک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خاوران
تصویر خاوران
((وَ))
مغرب، مشرق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خروشان
تصویر خروشان
فریادکنان، نالان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیوگان
تصویر بیوگان
عروس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کشتگان
تصویر کشتگان
مقتولین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
عصبانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
Fractious, Fuming, Indignant, Outraged, Rabid, Raging, Wrathful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
раздражительный , кипящий , возмущённый , бешеный , яростный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
reizbar, wütend, empört, rasend, zornig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
дратівливий , розлючений , обурений , обурений , скажений , лютуючий , гнівний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
drażliwy, wściekły, oburzony, gniewny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
易怒的 , 怒火中烧的 , 愤怒的 , 狂暴的 , 狂怒的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
irritable, furioso, indignado, raivoso, colérico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خشمگین
تصویر خشمگین
irritabile, furioso, indignato, rabbioso, collerico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی