یاقوت آنرا به روایت از اسمأبن خارجه نام موضعی می داند: عیش الخیام لیالی الخب و نیز بنقل از ابی داود باز آنرا نام موضعی می آورد: اقفر الخب من منازل اسماء فجنبا مقلص فظلیم. نصر آنرا آبی از بنی غنی در قرب کوفه می داند. (از معجم البلدان)
یاقوت آنرا به روایت از اسمأبن خارجه نام موضعی می داند: عیش الخیام لیالی الخب و نیز بنقل از ابی داود باز آنرا نام موضعی می آورد: اقفر الخب من منازل اسماء فجنبا مقلص فظلیم. نصر آنرا آبی از بنی غنی در قرب کوفه می داند. (از معجم البلدان)
ریگ توده دراز چسبیده بزمین. (اقرب الموارد) (تاج العروس) (المنجد) (منتهی الارب) ، زمین نرم میان دو زمین درشت که در آن قارچ روید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس)
ریگ توده دراز چسبیده بزمین. (اقرب الموارد) (تاج العروس) (المنجد) (منتهی الارب) ، زمین نرم میان دو زمین درشت که در آن قارچ روید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس)
از باب نصر ینصر. بلند شدن و دراز گردیدن گیاه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (المنجد) (تاج العروس). (تاج المصادر بیهقی) ، منع کردن مردی را از چیزی که در نزد اوست، منزل گزیدن در زمین پست از روی بخل تا کسی جای بودن را نداند، شتاب کردن و تعجیل کردن در کار. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (المنجد) ، گربز کردن. فریب دادن، جوشیدن دریا و آشوب گردیدن آن. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) (تاج العروس) (المنجد) ، پویه دویدن. برداشتن اسب هر دو دست و پای راست را با هم و هر دو دست و پای چپ را با هم. (از تاج العروس) (اقرب الموارد) ، تیز رفتن. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (المنجد) (منتهی الارب)
از باب نصر ینصر. بلند شدن و دراز گردیدن گیاه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (المنجد) (تاج العروس). (تاج المصادر بیهقی) ، منع کردن مردی را از چیزی که در نزد اوست، منزل گزیدن در زمین پست از روی بخل تا کسی جای بودن را نداند، شتاب کردن و تعجیل کردن در کار. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (المنجد) ، گربز کردن. فریب دادن، جوشیدن دریا و آشوب گردیدن آن. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) (تاج العروس) (المنجد) ، پویه دویدن. برداشتن اسب هر دو دست و پای راست را با هم و هر دو دست و پای چپ را با هم. (از تاج العروس) (اقرب الموارد) ، تیز رفتن. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (المنجد) (منتهی الارب)