جدول جو
جدول جو

معنی خب

خب
(خُب ب)
پوست درخت. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از المنجد) (از تاج العروس) ، زمین پست. مغاک. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس). ج، اخباب، خبوب، پارچه ای که بر سر انگشت بندند. (از معجم الوسیط). ج، اخباب، خبوب، زمین سخت. (از معجم الوسیط)
لغت نامه دهخدا