جدول جو
جدول جو

معنی حَقَّرَ - جستجوی لغت در جدول جو

حَقَّرَ
کاهش دادن، گارد سیاه
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تخمیر کردن، قدیمی
دیکشنری عربی به فارسی
تاریخ گذاشتن، وی تصریح کرد، دقیقاً مشخّص کردن، اصطلاح کردن، پیش تعیین کردن، قیمت گذاشتن، مشخّص کردن
دیکشنری عربی به فارسی
مدرن کردن، اتّفاق افتاد، به روز رسانی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
محاصره کردن، به دام افتاده است، گوشه گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
گشت زدن، نقش
دیکشنری عربی به فارسی
ویران کردن، نابود شد، تعداد زیاد کاهش دادن
دیکشنری عربی به فارسی
تصحیح کردن، او بررسی کرد
دیکشنری عربی به فارسی
پل زدن، پل
دیکشنری عربی به فارسی
تحریف کردن، شخصیّت
دیکشنری عربی به فارسی
عبارت گفتن، از طریق، بیان کردن
دیکشنری عربی به فارسی
پاکسازی کردن، او تطهیر کرد، پاک کردن
دیکشنری عربی به فارسی
توسعه دادن، فاز
دیکشنری عربی به فارسی
تصویر کشیدن، عکس، فیلم ساختن، عکس گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
سوت زدن، صفر
دیکشنری عربی به فارسی
کوچک کردن، او کوچک شد
دیکشنری عربی به فارسی
تحریک کردن، او تحریک کرد
دیکشنری عربی به فارسی
ممنوع کردن، ممنوع، خارج از قانون اعلام کردن، تحریم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
متحیّر کردن، او گیج شده بود، گیج کردن، سرگردان کردن، مبهوت کردن، مبهم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
لکّه انداختن، پاشیدن
دیکشنری عربی به فارسی
معمّا حلّ کردن، او حدس زد
دیکشنری عربی به فارسی
آزاد کردن، رایگان
دیکشنری عربی به فارسی
احتیاط کردن، به احتیاط، هشدار دادن
دیکشنری عربی به فارسی
حرمت گذاشتن، او احترام می گذارد
دیکشنری عربی به فارسی
تعویق انداختن، آخرین
دیکشنری عربی به فارسی
تأثیر گذاشتن، اثر
دیکشنری عربی به فارسی
پودر کردن، موعظه کرد، پیش نشان دادن
دیکشنری عربی به فارسی
بهینه کردن، او بهبود یافت
دیکشنری عربی به فارسی
وحشی کردن، او توجیه کرد، توجیه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
رایانه ای کردن، اطراف، حرکت دادن، جا به جا کردن، تبدیل کردن، محلّی سازی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
انحراف کردن، او بحث کرد
دیکشنری عربی به فارسی
انگیزه دادن، تحریک کردن، برانگیختن
دیکشنری عربی به فارسی
ویران کردن، او شکست
دیکشنری عربی به فارسی
تقویت کردن، قلعه، مطمئن شدن
دیکشنری عربی به فارسی
منطقی کردن، ذهن
دیکشنری عربی به فارسی