- حَقَّرَ
- کاهش دادن، گارد سیاه
معنی حَقَّرَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تخمیر کردن، قدیمی
تاریخ گذاشتن، وی تصریح کرد، دقیقاً مشخّص کردن، اصطلاح کردن، پیش تعیین کردن، قیمت گذاشتن، مشخّص کردن
مدرن کردن، اتّفاق افتاد، به روز رسانی کردن
محاصره کردن، به دام افتاده است، گوشه گرفتن
گشت زدن، نقش
ویران کردن، نابود شد، تعداد زیاد کاهش دادن
تصحیح کردن، او بررسی کرد
پل زدن، پل
تحریف کردن، شخصیّت
عبارت گفتن، از طریق، بیان کردن
پاکسازی کردن، او تطهیر کرد، پاک کردن
توسعه دادن، فاز
تصویر کشیدن، عکس، فیلم ساختن، عکس گرفتن
سوت زدن، صفر
کوچک کردن، او کوچک شد
تحریک کردن، او تحریک کرد
ممنوع کردن، ممنوع، خارج از قانون اعلام کردن، تحریم کردن
متحیّر کردن، او گیج شده بود، گیج کردن، سرگردان کردن، مبهوت کردن، مبهم کردن
لکّه انداختن، پاشیدن
معمّا حلّ کردن، او حدس زد
آزاد کردن، رایگان
احتیاط کردن، به احتیاط، هشدار دادن
حرمت گذاشتن، او احترام می گذارد
تعویق انداختن، آخرین
تأثیر گذاشتن، اثر
پودر کردن، موعظه کرد، پیش نشان دادن
بهینه کردن، او بهبود یافت
وحشی کردن، او توجیه کرد، توجیه کردن
رایانه ای کردن، اطراف، حرکت دادن، جا به جا کردن، تبدیل کردن، محلّی سازی کردن
انحراف کردن، او بحث کرد
انگیزه دادن، تحریک کردن، برانگیختن
ویران کردن، او شکست
تقویت کردن، قلعه، مطمئن شدن
منطقی کردن، ذهن